ویندوز: ok ؟
من: ok :|
- ۵ دیدگاه
- ۲۶ دی ۹۱ ، ۱۸:۵۸
نشسته بود داشت تلویزیون میدید کـ یهو مرگ اومد پیشش …
مرگ گفت : الان نوبت توئه کـ ببرمت …
مرده یه کم آشفته شد و گفت : داداش اگه راه داره بیخیال ما بشو بذار واسه بعدا …
مرگ : نه اصلا راه نداره. همه چی طبق برنامست.طبق لیست من الان نوبت توئه
مرده گفت : حداقل بذار یه شربت بیارم خستگیت در بره بعد جونمو بگیر …
مرگ قبول کرد و مرده رفت شربت بیاره…
توی شربت ۲ تا قرص خواب خیلی قوی ریخت …
مرگ وقتی شربته رو خورد به خواب عمیقی فرو رفت…
مرده وقتی مرگ خواب بود لیستو برداشت اسمشو پاک کرد نوشت آخر لیست
و منتظر شد تا مرگ بیدار شه …
مرگ وقتی بیدار شد گفت : دمت گرم داداش حسابی حال دادی خستگیم در رفت !
بخاطر این محبتت منم بیخیال تو میشم و میرم از آخر شروع به جون گرفتن میکنم !
آ.ن: سر هر کسی رو میشه کلاه گذاشت ، به غیر از مرگ!
آ.ن2: فردا آخرین امتحانم رو دارم ، بعد از اون کاملا" سرحال میام و در خدمتتون هستم.
ک . ف : فعلن که متاسفانه یا خوشبختانه واست کار درست کردم و دوباره یکم از وبلاگت باید فاصله بگیری !!!
شخصی همیشه از دیگران عقب می افتاد.
از او پرسیدند: آیا تا به حال شده است که جلوتر از همه باشی؟
گفت: بله، یک بار از پلی رد می شدیم و من آخر بودم، روی پل رسیدیم که قرار شد برگردیم، وقتی که برگشتیم من که آخر از همه بودم اجبارا اول شدم!!
ک.ف : مشکلات از جایی شروع شد که به هر کی گفتیم نوکرتیم فکر کرد واقعاً اربابه !
سلام.
عاغا" شما چه انطزاراتی* از ما دارین.
من که همین جوریش حرفه درست از دهنم در نمیاد.
بعد شما انطزار دارید روزه قبل امتحان هندسه پست درست حسابی ببینید.
اونم از من؟؟؟
من کلا" مغزم الان کار نمی کنه.
عاغا" البته من کلا" مغزم کار نمی کنه.( در اکثر مواقع)
*انتظار
کلا" هم قصدی از گذاشتن این پست نداشتم.
آ.ن: خسته نباشید ، تو برو خَر ِتو بزن!
پیامک زد شــبی لیلی به مجنون که هر وقت آمـــــدی از خانه بیرون
یاور مــــــــــــدرک تحصیلی ات را گـــــواهی نامه ی پی اچ دی ات را
پدر باید ببیند دکترایـــــــــــــــــــت زمانه بد شـــــده جانم فدایـــــــــت
دعا کن مدرکت جــــــعلی نباشد ز دانشـــــگاه هاوایی نباشـــــــــــد
وگرنه وای بر احوالـــــــــت ای مرد که بابایم بگیرد حالت ای مـــــــــرد
چو مجنون این پیامک خواند وارفت به سوی دشت و صحرا کله پا رفت
اس ام اس زد از انجا سـوی لیلی که می خـــــــــواهم تورا قد تریلی
دلم در دام عشقـت بی قرار است ولیکن مــــــــــدرکم بی اعتبار است
چه سنگین است بار این جـــدایی امان از دست این مــــــــدرک گرایی!!
ک.ف : اگر حرف مفت را می خریدن ، الان میلیاردر بودم !!!
از کجا بفهمیم مردا دارن دروغ میگن؟
.
مردا وقتی لباشون حرکت میکنه دارن دروغ میگن.
عاغا"بزرگ ترین درجه ی صداقت بین مردا اینه که اسمشونو بهتون راس بگن.
نام: کیانا
نام خانوادگی: واثقی
فرزند: سوم!!
آ.ن: آیا میدانید کوتاهترین جنگ در سال ۱۸۹۶ بین زانزیبار و انگلستان که ۳۸ دقیقه طول کشید؟؟؟!!!
فک کنم رفتن لب مرز به هم فحش دادن برگشتن
یک ساعته اومدم کمی تا قسمتی طنزو آپ کنم و در اتاقمم بستم کـ مثلا" دارم درس میخونم!
الان بابام اومده میگه پسرم داری چیکار میکنی؟
گفتم دارم درس میخونم
میگه بیا کتابتم ببر که بهتر متوجه شی!
آ.ن: اومدم یه آدم خیلی خوشتیپ رو بغل کنم ، خوردم به آینه!
چرا مرغ فراموشکار از خیابون رد شد؟
خودشم یادش رفته دیگه.
چرا مرد یک دست از خیابون رد شد؟
چون میخاس بره مغازه ی دست دوم فروشی.
چرا مرغ از خیا بون رد شد؟
چون میخاس به جوجه طیغی نشون بده میشه از خیابون ردشد.
چرا مرغ دوباره از خیابون رد شد؟
میخاس برگرده خونه .!!
چرا دایناسور ازخیابون رد شد؟
چون مرغ هنوز به وجود نیومده بود.
چرا بوغلمون از خیابون رد نشد؟
چون مرغ نیس که بوغلمونه.
چرا من از خیابون رد شدم؟
بیکاری، الُافی، شکم درد، نمی دونم.
عاغا"این یکی با عرض پوزش انگلیسیه:
?WHY DID THE CALF CROSS THE ROAD
.TO GET TOTHE UDDER* SIDE
.UDDER: A PART OF A FEMALE COW'S BODY WHICH PRODUCES MILK
pic from ahajokes.com
*همون غذا.
عاغا"من داره مرخصی سربازیم تموم میشه تا یه ماه نیستم.(سمپربب)*
سازمان ملی پرورش روحیه بین بچه ها:دروغ گفتم مثه سگ .