کمی تا قسمتی طنز

جدیدترین مطالب طنز

به زودی همچین راه میفتد که کف کنید!

پیام های کوتاه
مطالب پربحث‌تر
آخرین دیدگاه‌ها
  • ۱۷ ارديبهشت ۰۲، ۱۴:۴۷ - ناشناس
    عجب!
نویسندگان

روزی یک مریض به دکتر مراجعه کرد و از کمر درد شدید شکایت داشت...
دکتربعد از معاینه ازش پرسید: خب، بگو ببینم واسه چی کمرت درد می کنه ؟!
مریض گفت :محض اطلاعتون باید بگم کـ من برای یک کلوپ شبانه کار می کنم، امروز صبح زودتر به خونم رفتم و وقتی وارد آپارتمانم شدم، یه صداهایی از اتاق خواب شنیدم!
وقتی وارد اتاق شدم، فهمیدم کـ یکی با همسرم بوده ، در بالکن هم باز بود، من سریع دویدم طرف بالکن، ولی کسی را اونجا ندیدم!
وقتی پایین را نگاه کردم، یه مرد را دیدم کـ می‌دوید و در همان حال داشت لباس می‌پوشید!!!
من هم یخچال را کـ روی بالکن بود بلند کردم و پرتاب کردم به طرف اون!
فکر کنم دلیل کمر دردم هم همین بلند کردن یخچال باشه.....

مریض بعدی، به نظر می رسید کـ تصادف بدی با یک ماشین داشته!
دکتر بهش گفت : مریض قبلیِ من بد حال به نظر می رسید، ولی مثل اینکه حال شما خیلی بدتره! بگو ببینم چه اتفاقی برات افتاده؟!
مریض پاسخ داد : باید بدونید کـ من تا حالا بیکار بودم و امروز اولین روزکار جدیدم بود...
ولی من فراموش کرده بودم کـ ساعت را کوک کنم و برای همین هم نزدیک بود دیر کنم، من سریع از خونه زدم بیرون و در همون حال هم داشتم لباس‌هایم را می‌پوشیدم،شما باور نمی‌کنید؛ ولی یهو یه یخچال از بالا افتاد روی سر من!!!

وقتی مریض سوم وارد شد به نظر می رسید کـ حالش حتی از دو مریض قبلی هم وخیم‌تره !
دکتر در حالی کـ شوکه شده بوده پرسید: تو دیگه از کدوم جهنمی فرار کردی......!!!؟؟
و بیمار جواب داد : خب، راستش من داخل یک یخچال نشسته بودم ...

  • آیدین
یه مرد ۸۰ ساله میره پیش دکترش برای چک آپ. دکتر ازش در مورد وضعیت فعلیش می پرسه و پیرمرد با غرور جواب میده:
هیچوقت به این خوبی نبودم. تازگیا با یه دختر ۲۵ ساله ازدواج کردم و حالا باردار شده و کم کم داره موقع زایمانش میرسه. نظرت چیه دکتر؟
دکتر چند لحظه فکر میکنه و میگه: 
خب… بذار یه داستان برات تعریف کنم. من یه نفر رو می شناسم که شکارچی ماهریه. اون هیچوقت تابستونا رو برای شکار کردن از دست نمیده. یه روز که می خواسته بره شکار از بس عجله داشته اشتباهی چترش رو به جای تفنگش بر میداره و میره توی جنگل. همینطور که میرفته جلو یهو از پشت درختها یه پلنگ وحشی ظاهر میشه و میاد به طرفش. شکارچی چتر رو می گیره به طرف پلنگ و نشونه می گیره و …..
بنگ! پلنگ کشته میشه و میفته روی زمین!
پیرمرد با حیرت میگه: این امکان نداره! حتما" یه نفر دیگه پلنگ رو با تیر زده!

 
  آ.ن: منظور دکتر هم همین بود!  
  • آیدین
آمار های این وبلاگ توسط اداره آمار کاملا" تایید شده است. [به جون کیانا]
 
83% از کسایی که با والدینشون زندگی میکنن
موقع وب گردی یه تب اضافه باز میزارن که در صورت ورود ناغافل پدر و مادر ازش استفاده کنن!!!
 
  آ.ن: باور کن الآن یکی باز بود کـ بستم! هفته پیش مامانم گیر داده بود اینایی کـ دیدگاه میذارن کیَن؟ یدونه پسر پیدا نشد!  
  • آیدین

اگه فقط یه کبریت داشته باشین و وارد یه اتاق سرد و تاریک بشین کـ تو اون یه بخاری نفتی ، یه چراغ نفتی و یه شمع باشه.

اول کدومو روشن میکنین؟

  • آیدین

یه خانومی واسه تولد شوهرش پیشنهاد داد که برن یه رستوران خیلی شیک ...
وقتی رسیدن به رستوران , دربون رستوران گفت: سلام بهروز جان ... حالت چطوره ؟؟؟
زنه یه کم غافلگیر شد و به شوهره گفت : بهروز , تو قبلا اینجا بودی ؟؟
شوهر: نه بابا این یارو رو توی باشگاه دیده بودم ...
وقتی نشستن , گارسون اومد و گفت : همون همیشگی رو بیارم ؟؟؟
زنه یه مقدار ناراحت شد و گفت : این از کجا میدونه تو چی میخوری ؟؟؟
شوهر : اینم توی همون باشگاه بود یه بار وقت خوردن غذا منو دید ...
خواننده رستوران از پشت بلندگو گفت : سلام بهروز جان ... آهنگ موردعلاقتو میخونم برات ...
زنه دیگه عصبانی شد و کیفشو برداشت از رستوران اومد بیرون.
شوهره دوید دنبالش . زنه سوار تاکسی شد ...
بهروز جلو بسته شدن در تاکسی رو گرفت و خواست توضیح بده که حتما اشتباهی پیش اومده و منو با یکی دیگه اشتباهی گرفتن ...
زنه سرش داد زد و انواع فحشارو بهش داد ...
یهو راننده تاکسی برگشت گفت : بهروز اینی که امشب مخشو زدی خیلی بی ادبه ها ...

  • آیدین

غرق تلاطم شده بحر محیط / یک سره درد است بساط بَسیط

شد چهلم روز عزای حسین / این کیانا باد فدای حسین

.

.

.

  آ.ن: سالگرد چهلمین روز شهادت سرور شهیدان ، امام حسین (ع) رو تسلیت گفته  

  و امیدوارم این شعر فقط و فقط به عنوان شوخی [اونم فقط با کیانا] گمارده شه  

  • آیدین

در اینجا لیست بهترین نام های سال 2012 به نقل از سایت babycenter.com رو میبینید.

  آ.ن: [سکوت] 

  • آیدین

عکس العمل مردم بعد از تاخیر مترو:


ژاپن 10 ثانیه تاخیر: شکایت از واحد حمل و نقل


ایران بعد 3 دقیقه: مسئولین بی کفایت ، الآن آمریکا بود خود رئیس جمهور میومد اینجا از ما عذر خواهی میکرد.     [آ.ن: آره جون عمش!]

افغانستان بعد از 30 دقیقه: [آخه مگه افغانستانم مترو داره؟]

چین بعد از یک ساعت:晁盖这遗言好没道理

  آ.ن: داشتم پیام بازرگانی نگاه میکردم این GEM TV مسخره هی وسطش سریال نشون میداد!  

  • آیدین

سلام

توی گوگل داشتم وضعیت وبلاگم رو میدیدم کـ دیدم یه وبلاگ اومد به آدرس "1tanz.lxb.ir" .

کسایی کـ قبلا" با وبلاگ من آشنایی داشتن ، بیایین با هم این وبلاگ رو کمی مرور کنیم:

ادامه مطلبو دریاب!

  • آیدین

این رو آماده کرده بودم کـ تو اون وبلاگ بذارم ، ولی دست روزگاره دیگه! پای ما رو ول نمیکنه!


در سرزمین من ، هیچ کوچه ای به نام هیچ زنی نیست

و هیچ خیابانی ...

بن بست ها اما ، فقط زنها را می شناسد انگار ...

در سرزمین من سهم زنها از رودخانه ها تنها پل هایی است ، کـ پشت سر آدمها خراب شده اند ...

اینجا نام هیچ بیمارستانی مریم نیست

تخت های زایشگاهها اما پر از مریم های درد کشیده ای است

کـ هیچ یک ، مسیح را آبستن نیستند.

  آ.ن: سال 2013 میلادی ... به شما هیچ ربطی نداره ، صبر کنید تا نوروز!  


سال جدید ، وبلاگی جدید ، طنزهایی جدید و امیدوارم آیدینی جدید ببینید ، آیدینی کـ فرق کنه با آیدین های قبلی ، آیدین هایی کـ گاهی ناراحت میشدند. امیدوارم همیشه در دل باشه.

امیدوارم همه چیز جدید بشه ، ولی دوستی هامون قدیمی تر بشه ، نزدیکتر بشه.

سال نوی میلادی بهونه ـست ، بیاین بی بهونه کنار هم باشیم.

  آ.ن: قربون همتون برم تنهایی  

  • آیدین