کمی تا قسمتی طنز

جدیدترین مطالب طنز

به زودی همچین راه میفتد که کف کنید!

پیام های کوتاه
مطالب پربحث‌تر
آخرین دیدگاه‌ها
  • ۱۷ ارديبهشت ۰۲، ۱۴:۴۷ - ناشناس
    عجب!
نویسندگان

پنج دیوان داشتم

شنبه, ۲۷ مهر ۱۳۹۲، ۱۱:۱۹ ق.ظ

ماجراهایی که با من زیر باران داشتی

شعر اگر می شد، قریب پنج دیوان داشتم

بهمن کاظمی

 

اشک هایی را که دیشب از تو پنهان داشتم

جمع اگر می شد قریب پنج لیوان داشتم!

 
مانده ام که گشت ارشاد از کجا فهمیده بود

ماجراهایی که با تو زیر باران داشتم

 
خواستی از بنده سی دی بفرمایید شام!

من ولی دی وی دی مهمان مامان داشتم!

 
اختلافات من و تو آن قدر هم کم نبود

تو سوار بنز بودی بنده پیکان داشتم

 
گفته بودی آزمایش گفته اوضاعت بد است...

من ولی به قدرت عشق تو ایمان داشتم

 
باز، با این ها تو را می خواستم مانند قبل

مطمئن بودم درون قلبت اسکان داشتم

 
بر سرم دادی زدی و بعد غش کردی و بعد

مثل یخ شد پیکرت... پاهای لرزان داشتم

 
هیزم شومینه کم بود و تو سردت بود سخت

بنده تا دیشب حدود پنج دیوان داشتم...!

 

  آ.ن: به‌زودی این وبلاگ یک‌چیزیش می‌شود!  

  • ۹۲/۰۷/۲۷
  • آیدین

دیدگاه‌ها (۶)

این شعر از محسن طاهری هست درسته؟!

کاش یه لطفی بکنید اسم شاعر رو هم ذکر کنید زیر اشعار.
بسیار بسیار زیبا بود 
مرسی

پ.ن:بسی قشنگ بود
اتفاق بد یا خوب؟  :-؟
پاسخ:
خیلی خوب!
درس شد!

خیلیـــــ قشنگ بود 

:)

مرسی!

قشنگــ بود!!
شاعرش کلا بهمن کاظمیه یا فقط اون بیت اول از ایشونه آیا؟!
+چه چیزی؟؟؟
پاسخ:
اون بیت بهمن کاظمیه!
ما کشش دادیم!
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی