سوار تاکسی بشم اسکناس رو بدم به راننده ...
راننده بگه آقا یه نفرید
یه کم مکث کنم و با یه لبخند معنی دار بگم :
خیلی وقته ...
پیاده شم و تو افق حرکت کنم
راننده صدام بزنه آقا ... آقا , بقیه پولتون
منم کُتم رو دوشم باشه و بی توجه به راننده تو تاریکیا نیست بشم ...
آیدین یه سوال :
حالا تو تاریکی نیست بشی اون وخ کی میخوای پیدا بشیو بری خونتون؟؟؟؟
و اما در مورد تاکسیا:
دقت کردین اگه یه پول اضافه داده باشی و باید راننده بهت بقیشو پس بده میگه پول خرد ندارم .
اما اگه تو یه بیست و پنج تومنی کمتر بهش بدی وسط خیابون قیامت به پا میکنه.
منم یکی از فانتزیام اینه که سوارتاکسی بشم
و وقتی مسیر رو گفتم همون بار اول بشنوه.
آآآآآآآآآآخــــــــــــــــــی،عزیزم!
چه متن قشنگی بود!
خیلی خیلی خیلی قشنگ بود
دستت درد نکنه آقا آیدین!