کمی تا قسمتی طنز

جدیدترین مطالب طنز

به زودی همچین راه میفتد که کف کنید!

پیام های کوتاه
مطالب پربحث‌تر
آخرین دیدگاه‌ها
  • ۱۷ ارديبهشت ۰۲، ۱۴:۴۷ - ناشناس
    عجب!
نویسندگان

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تا این حد» ثبت شده است

دو تا بنّا بودن به اسم پدرام و پژمان که باهم رو سقف یه ساختمون کار میکردن. یه شب که دیدن چقد از کاراشون مونده و وقت هم ندارن تصمیم میگیرن برن سر کار.

وقتی دوتاشون رو سقف بودن و داشتن کار میکردن یهو باد میزنه نردبون رو میندازه.

پدرام میگه حالا چیکار کنیم؟

پژمان میگه: تو رو پرتت  میکنیم پایین تا نردبون رو درست کنی.

پدرام میگه: مگه من خرم! من یه فکر بهتر دارم، من چراغ قوّه ام رو روشن میکنم، تو هم رو پرتو های نورش راه برو و خودتو تا پایین ساختمون برسون.
پژمان میگه:ینی تو نمی خوای چراغ قوّه رو خاموش کنی!!!!!

   عاغا"زندگی فشار آورده دیگه.

   من یه مدت نت نداشتم فک کردین از دستم راحت شدین؟ نه خیر از این خبرا نیس.

  • pou 617