کمی تا قسمتی طنز

جدیدترین مطالب طنز

به زودی همچین راه میفتد که کف کنید!

پیام های کوتاه
مطالب پربحث‌تر
آخرین دیدگاه‌ها
  • ۱۷ ارديبهشت ۰۲، ۱۴:۴۷ - ناشناس
    عجب!
نویسندگان

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «پست مهمان» ثبت شده است

02:00 | 3 اسفند 92  نوشته شده توسط: بهار

 

خب من این چند روز اینقد کلنجار رفتم با خودم که آیا بنویسم ؟ ننویسم؟ دعوایی بود بین دوتا بهار تو ذهنم.یه بهار میگفت اصن تو رو به چه نوشتن؟ اصن مگه همه جا باید نخود آش شی؟ بشین همون دیدگاهاتو بنویس بعد اون یکی جواب میداد تو رو سَنَنه؟ (لهجه عوض شد یهو) بده همه جا باشی!

خیلی هم خوبه و این وسط دیگه fبعد از خوندن پست آقای " آی" حقو به بهار دادم و قلم به دست گرفتم ؛ نه نه یعنی انگشت بر روی صفحه نهادم و شروع کردم ؛ اونم کِی؟! ساعت دو نصفه شب.

داستان ترسناک

موضوع: یه شب سوکسی

شب از نیمه بود که با صدای پای آقا سوکسه از خواب پریدم.

باحالتی دِر دِر دِر* ابتدا سر گوشیِ عزیزتر از جانم را برداشته به دنبال روفرشیه قرمز قلب دار خوب گشته و به حالت خانم مارپل به دنبال صدا رفتم. بعد از مشاهده سوکس نگون بخت ، فریاد پدرجان کجایی که سوکس آمده سر دادم. سوکس که لو رفته بود یک لحظه مکثی کوتاه کرد و شاخکاشو بالا پایین با حالتی ترسناک بالا و پایین کرد در اون لحظه بود که حسه دوئل دست دادبهم. آهنگ خوب بد زشت سریع از ذهنم گذشت و از آنجا که من این سوکس پدرسوخته رو میشناسم عینه نینجا جیم میشم با شجاعت تمام و جمع کردن تمام نیرو خود در دست چپ چنان بر سر سوکس مزبور کوفتم که درجا جان به جان آفرین تسلیم کرد.

بعد دیگ خواب به چشمانم نیومد.خب گفتم چه کنیم؟چه نکنیم؟!

گفتم : آها یه سری به یک طنزیا بزنیم.دیدم "آی" پست گذاشته که بعد دیگه همین دیگه حس مسئولیت پذیری خفتمون کرد.پایان دیگه p-:

بعد نشون دادن ترس این اموکیشن یاهو ، فقط دو سوال در این جا مطرحه که ذهن تمامی منتقدین رو مشغول نموده ؛ اون سوالات اینه که:

1- چرا بهار پس از کشتن سوکس (سوسک) در افق محو نشد؟

2- چرا به رنگ و طرح روفرشی در داستان اشاره شد در صورتی که ضرورتی نداشت؟

 آ.ن:لازم به ذکره که اصطلاح "دِر دِر دِر" در ادبیات بهار به هر گونه لرزش از قبیل سرما ، ترس و حتی 

  ویبریشن گوشی گفته می شود.که در این جا مقوله "ترس" است. 

  • علی رضا

 11:30 | 2 اسفند 92  نوشته‌شده توسط: امیرحسین فلاحتکار (amir)

چیزی که با آن مواجه شدیم، می‌شویم، خواهیم شد:

 

شدیم:

آیدین: «تورو خدا یه پست مهمان بنویس، دستم به دامنت دارم بدبخت میشم!»

همه:‌ «نمی‌خوام، نمی‌نویسم!»

آیدین: «همه نوشتن به جز تو، بنویس دیگه!»

عده‌ای که خام شدند: «باشه»

 

می‌شویم:

تکذیب آیدین با چنگ و دندان

 

خواهیم شد:

پست نشدن این نوشته

 

  آ.ن: تو روحت!  

  • آیدین
به نامش که جلبک همی آفرید
و در طنز ما سوژه آمد پدید

 

پست مهمان در یک‌طنز برخلاف انتظار شخص بنده بسیار بسیار موفق بود!

چرا؟

خب مشخصه!

شما خودتون مشاهده بفرمایید،

پست مهتاج خانم که رکورد دیدگاه در تاریخ وبلاگ رو زد :|

پست نگار خانم هم که جای حرف نداره اصن!‌ یه چیزی نوشته‌ که با هیچ‌چیزی نمیشه نقدش کرد! یعنی در توصیفش باید بگم بعد از یه مدت یه "طنز" خوندم!

البته لازم به ذکره که یه عده‌ی دیگه هم پست فرستادن که هنوز نذاشتم.

یه عده‌ی دیگه هم در حال نوشتن هستن هنوز.

و یه عده‌ی دیگه هم قول دادن که بنویسن.

بالاخره خواستم بگم بازار پستِ مهمان گرمه و تشکر می‌کنم از همه‌ی یک‌طنزیایی که کمی تا قسمتی طنز رو وبلاگ خودشون می‌دونن و براش پست می‌نویسن.

منتظر پستِ مهمان شمایی که الآن قوز کردی جلوی مانیتور و داری لبخند می‌زنی هم هستیم!
قربون همتون برم تنهایی.

انتهای پست.

  • آیدین

 10:50 | 26 بهمن 92  نوشته‌شده توسط: نگار

 

یه عصر دلچسب زمستونی
- سلام. دو تا لیوان شکلات داغ لطفا!
- هات چاکلت؟
- بله!!!!همون! :|

 

یه عصر دلچسب زمستونی دیگه
- سلام. دو تا لیوان هات چاکلت لطفا!
- شکلات داغ؟
- بله!!!!همون! :|

 

یه عصر مزخرف زمستونی
- سلام! یکی از اون چیزا رو میشه بدین لطفا؟
- بله! بفرمایید!
- :| :| :|
... و از آن روز بود که انسان تصمیم گرفته به جای اسم اشیاء و ... از واژه‌ی بسیار پرکاربرد و ملوس از اونا، چیز و ... استفاده نماید.
همانطوری که همه ی مادران گرام استاد استفاده از این لغت هستند. به طور مثال: «اون چیزو بذار رو چیز بذار جوش بیاد بعدشم چیزو خاموش کن!»
 
و در کتاب اللغه الاینگیلیش الفلاسفه ذکر شده که اروپاییان در زمان فحتعلی شاه قاجار به ایران آمدند تا به میز مذاکرات بنشینند(!) و از آنجاییکه علاقه ی بــسـییار شدیدی به پنیر داشتند هر روز سفارش چیز می دادند!
 
ایرانیان نیز که بـــســیار مهمان نواز و خون گرم بودند و علاقه‌ی بـــســیار شدیدی هم به اروپاییان داشتند تصمیم گرفتند واژه‌ی چیز را به عنوان واژه‌ای همه‌گیر استفاده کنند!
نکته‌ی کنکوری: لازم به ذکر است این واژه از جمله معدود واژه هایی است که در گذر زمان و له شدن هیروشیما و ناکازاکی و حتی انقراض پلنگ ایرانی(!) همچنان به حیات خود ادامه می دهد.
باشد تا رستگار، موفق و از این جور چیزها شوید!

امضا: استاد چیز!
  • آیدین

پست میهمان چیست:

پست‌های طنز و غیرطنز (البته مربوط به موضوع و جو وبلاگ) و داستان‌های خود را برای ما بفرستید تا با نام خودتان پست شود.

نه که کمبود پست داشته باشیم ها! می‌خواهیم دوستانمان هم در محتوای وبلاگ شریک باشند.

 
شرایط ارسال پست میهمان:

  • مطلب ارسالی نباید کپی شده باشد.
  • مطلب باید مرتبط با موضوعات کمی تا قسمتی طنز باشد.
  • متن ارسالی به صورت صحیح ویرایش شده باشد (املای صحیح) (متن روان و تمیز)
  • پست ارسالی کوتاه نباشد و از کیفیت خوبی برخوردار باشد.
  • در صورت وجود عکس در مطلب ، تصاویر باید مناسب با موضوع و از کیفیت خوب برخوردار باشد.
  • تصاویر ارسالی نوشته های اضافی و یا واتر مارک نداشته باشند.
  • مطلب ارسالی در صورت نیاز توسط ما ویرایش شده و با نام شما در وبلاگ منتشر خواهد شد.

پست‌های خود را به ایمیل info1tanz [at] gmail.com بفرستید.

  • آیدین