جمعه, ۱۶ خرداد ۱۳۹۳، ۰۱:۰۹ ب.ظ | کیانا واثقی
پیش نیاز درس:
│ یک بار روخوانی این غزل از حافظ و آشنایی با وزن آن!
│ تسلط کامل بر زبان عربی و ادبیات فارسی
درس یکم: تمحیدیه
بلاشک جملگی شما عزیزانی که هم اکنون در حال خواندن نوشتهی بندهی کمترین در این مکان ملکوتی هستید، میپندارید که «آیدین» را میشناسید؛ ولکن من خود را موظف میدانم که شما را با ابعاد کشف نشدهی استاد آیدین بدعتی۱، این پدیدهی تکرار نشدنی، آشنا سازم؛ باشد که از خواب غفلت بیدار شوید و از به فنا رفتن نه تنها نصف، بلکه هر دو نصف حیاتتان جلوگیری به عمل آید؛ هر چند که در وصف درخشندگی -کورکنندهی- این ستارهی آسمان زبان و ادب پارسی، قلمم بس مست و ضعیف است و کلمات بس پست و خفیف. ۲
۱. ایشان را به دلایلی که در ادامهی مطلب خواهم گفت، جز بدین گونه نتوانم خواند!
۲. «مست» صرفا جهت جناس بودن با «پست» آمده است و منظور خاصی را نمیرساند!
بندهی حقیر در وصف کمالات لایَصوف۳ استاد آیدین بدعتی چه بگویم که سرودهی کمتر شنیده شدهی ایشان، خود برتر از هر کلام دیگری واصف حلیهی جمال و کمال استاد است. ایشان در بیتی از این غزل می فرمایند که:
بِدعَت۴ رسد به عِندَش۵ ار خود به سان آیدین
هر واژه را نویسی با چارده کتابت
۳. وصف نشدنی! مراجعه شود به: عربی و زبان فارسی۳
۴. بدعت: نوآوری!
۵. عِند: ته؛ آن جا که شور هر چیز درآید
تفسیر شعر: در این سروده حضرت آیدین، خلاقیت و نوآوری خود را در املا و نوشتار کلمات میستاید و این بیت در حقیقت تو دهنی و عرضه اندامیست برای همهی حسودانی که این همه ابتکار را نتوانند دید؛ باشد که کور گردند.