کمی تا قسمتی طنز

جدیدترین مطالب طنز

به زودی همچین راه میفتد که کف کنید!

پیام های کوتاه
مطالب پربحث‌تر
آخرین دیدگاه‌ها
  • ۱۷ ارديبهشت ۰۲، ۱۴:۴۷ - ناشناس
    عجب!
نویسندگان

پرورش مرغ.

شنبه, ۲۳ دی ۱۳۹۱، ۰۴:۰۴ ب.ظ

من،خود شخص بنده.

یه روز تصمیم میگیرم مرغ پروش بدم، برای شروع کار، 100 تا مرغ میخرم.

یه ماه بعد میرم بهشون سر بزنم، میبینم همشون مردن.

از دوباره صد تا دیگه میخرم، باز میبینم همشون مردن.

ازدوباره میرم صد تا دیگه میخرم.

یک سه، چار، پنج باری طول میکشه تا من میفهمم  مرغارو خیلی عمیق میکاشتم.

   عاغا"روایت هست تو جهنم همه ی پستای کمی تا قسمتی طنزو من میذارم.

 

  • ۹۱/۱۰/۲۳
  • pou 617

جهنم

مرغداری

من

دیدگاه‌ها (۶)

خیلی باحال بود
ایول

باااااااااااااااااااااشه بابا

چقد میگی؟

بخدا فهمیدم!


نه آقا پویا

بد نظر ندادین

از نظر من بد نظر ندادین

ولی از نظر خیلی های دیگه دختر و پسر حتی توی اینترنت و جامعه ی مجازی و اینا نباید اونطوری حرف بزنن

فهمیدین؟

پاسخ:
به خدا من کی بورد اون روزم فارسی نداشت.
اشتباههه تایپی بود.
خسته نباشی شما!!
من هی میگم خیلی باهوشین! شما هی شکسته نفسی میکنین!
پاسخ:
بله دیگه هوش ما هم در همین حده.

حالا چرا خاکستری؟

راستی یه چیز دیگه

اون وبی که شما اومدین و نظر دادین

وب سپهره(سپهر یه موسس البته!)

و اینکه خیلی بد حرف زدین 

و اینکه خیلی ممنون که اومدین(منت سر ما گذاشتین:دی)

و اینکه ازین به بعد اگه خدایی نکرده راهتون اون ورا افتاد،درست نظر بدین

و اینکه ،همین دیگه

:دی


پاسخ:
بد نظر دادم؟؟؟؟؟؟
من؟؟؟

پستت خیلی خیلی چرت بود

ولی اون "عاغا" ت خیلیبا حال بود

ایول!!!!!!!!!:دی

پاسخ:
خودمم کلُه پستو گذاشتم که اون عاغا زیرش باشه.
ثانیا من نیم ساعت جون دادم به این سلول های زنگار بسته خاکستری فشار آوردم،بعد میگین پست بده؟؟؟؟؟؟
نظر لطفتونه البته.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی