- ۵ دیدگاه
- ۱۸ تیر ۹۲ ، ۲۰:۲۸
آیدین تو حج، پرده کعبه رو گرفته بود
می گفت: خدایا توبه! دیگه برای کیانا جوک نمی سازم!
یه دفعه کیانا میزنه رو شونش
میگه : داداش قبله از کدوم طرفه؟
آیدین داد میزنه: خدایا! خاطره که می تونم تعریف کنم؟!
رفتم یوگا اسم بنویسم، لامصـــب دو به شک بودم حوصلم میشه برم یا نه!
یارو گفت میای کلاس ملافه و بالشم بیار!! فهمیدم همون ورزشیه که یه عمر دنبالش بودم!!
آ.ن (بی ربط اما مهم): قبل از خوندن این پست ، قسمت دیدگاه های این پست رو از پایین به بالا ببخونید. الآن میفهمم چرا پویا دیگه ننوشت. :(
منتخب اینجاس، روحانی سپاس!
دست حق با ماس، روحانی سپاس!
گرم شد دل هایمان، گویی که هست
بندر ِ عباس، روحانی سپاس!
رای دادیم و تو را آورده اند
اینه حق الناس! روحانی سپاس!
موبایل دوستم رو دزدیدن ولی نمیره شکایت کنه دلیلشم اینه :
اگه با دزده روبرو بشم و مسیجامو خونده باشه
آبروم میره نمیتونم تو چشماش نگاه کنم !!!
ک.ف : یه همچین دوستای فهمیده ای دارم من !!
دوس دارم الان یکی بغلم کنه بگه:
چته دیوونه؟! بیا این یه نخ سیگارو بکش!!
منم بگم پاشو بروگمشو کصافت آشغال ناباب!
خیلی صحنه آموزنده و ملودرامی میشه! نه؟!