- ۴ دیدگاه
- ۳۰ مهر ۹۲ ، ۰۸:۰۷
دختری از کوچه باغی میگذشت
یک پسر در راه ناگه سبز گشت
در پی اش افتاد و گفتا او سلام
بعد از ان دیگر نگفت او یک کلام
دختر اما ناگهان و بی درنگ
سوی او برگشت مانند پلنگ
گفت با او بچه پروی خفن
می دهی زحمت به بانویی چو من؟
من که نامم هست آزیتای صدر
من که زیبایم مثال ماه بدر
من که در نبش خیابان بهار
میکنم در شرکت رایانه کار
دختری چون من که خیلی خانمه
بیشت و شش ساله _مجرد_دیپلمه
دختری که خانه اش در شهرک است
کوی پنجم_نبش کوچه_نمره شصت
در چه مورد با تو گردد هم کلام
با تو من حرفی ندارم والسلام!!!
ماجراهایی که با من زیر باران داشتی
شعر اگر می شد، قریب پنج دیوان داشتم
بهمن کاظمی
اشک هایی را که دیشب از تو پنهان داشتم
جمع اگر می شد قریب پنج لیوان داشتم!
مانده ام که گشت ارشاد از کجا فهمیده بود
ماجراهایی که با تو زیر باران داشتم
خواستی از بنده سی دی بفرمایید شام!
من ولی دی وی دی مهمان مامان داشتم!
اختلافات من و تو آن قدر هم کم نبود
تو سوار بنز بودی بنده پیکان داشتم
گفته بودی آزمایش گفته اوضاعت بد است...
من ولی به قدرت عشق تو ایمان داشتم
باز، با این ها تو را می خواستم مانند قبل
مطمئن بودم درون قلبت اسکان داشتم
بر سرم دادی زدی و بعد غش کردی و بعد
مثل یخ شد پیکرت... پاهای لرزان داشتم
هیزم شومینه کم بود و تو سردت بود سخت
بنده تا دیشب حدود پنج دیوان داشتم...!
آ.ن: بهزودی این وبلاگ یکچیزیش میشود!
آموزش طرف به پسرش در مورد پست کردن نامه بدون تمبر :
خب حواستو جمع کن! آدرس گیرنده رو بجای فرستنده بنویس ، بندازش تو صندوق پست
اون وقت پست میبینه تمبر نداره پس میفرستش برا فرستنده !!
لحظاتی پیش با خبر شدیم
هواپیمای مسافربری که از نیویورک
عازم دبی بود از آسمان کشورمون عبور کرد.
اما لحظاتی بعد از ورود در آسمان ایران
متوجه خطوط عجیبی در رادار میشه..
و ناگهان با چیز عجیبی برخورد میکنه
و متاسفانه در خلیج فارس سقوط می کنه...
به گزارش خبرگزاری "BBC"
پس از کشف و بررسی جعبه سیاه
علت سقوط هواپیما برخورد با (( کلیپس یه دختر ایرانی )) بوده...
روحشان شاد و یادشان گرامی باد
عید سعید قربان را تبریک میگویم.
به حرمت آفریده شدن اولین گوسفند آسمانی که جان حضرت اسماعیل را نجات داد
۷ مرتبه با صدای بلند بگویید: بع بع
هر کس کمی تا قسمتی طنز را نشناسد
نیمی از عمر خود را به فنا داده است
و هر کس بشناسد، تمام آن را!