دیشب خواب دیدم
شدم یه پزشک متخصص بعد یه
مرده اومده بود پیشم هزینه ویزیتش شده بود 20000 تومان
اومده بود به من میگفت اگه تخفیفی بدی میگم کجام درد میکنه
و گر نه خودت باید پیداش کنی!
- ۷ دیدگاه
- ۱۸ شهریور ۹۲ ، ۱۴:۳۰
دیشب خواب دیدم
شدم یه پزشک متخصص بعد یه
مرده اومده بود پیشم هزینه ویزیتش شده بود 20000 تومان
اومده بود به من میگفت اگه تخفیفی بدی میگم کجام درد میکنه
و گر نه خودت باید پیداش کنی!
من ندارم زن و از بی زنی ام دلشادم
از زن و غر زدن روز و شبش آزادم
نه کسی منتظرم هست که شب برگردم
نه گرفتم دل و نه قلوه به جایش دادم
زن ذلیلی نکشم هیچ نه در روز و نه شب
نرود از سر ذلت به هوا فریادم
“هر زنی عشق طلا دارد و بس٬ شکی نیست”
نکته ای بود که فرمود به من استادم
شرح زن نیست کمی٬ بلکه کتابی است قطور
چه کنم چیز دگر نیست از آن در یادم
هر کسی حرف مرا خبط و خطا می خواند
محض اثبات نظرهای خودم آمادم
زن نگیر – از من اگر می شنوی- عاقل باش!
مثل من باش که خوشبخت ترین افرادم
مادرم خواست که زن گیرم و آدم گردم
نگرفتم زن و هرگز نشدم من آدم!
هیچ کس نیست که شیرین شود از بهر دلم
نه برای دل هر دختر و زن فرهادم
الغرض زن که گرفتی نزنی داد که: “من
از چه رو در ته این چاه به رو افتادم؟”
برنامه نویس موجودیست زنده که اغلب بصورت نشسته با کمی خمیدگی روبروی خود را نگاه می کند. این موجود توانایی بسیار زیادی در گیر دادن به یک موضوع و پلک نزدن را داراست.
بیشتر طول عمر خود را بدون تحرک سپری می کند و فقط انگشتانش دارای فعالیت بسیار زیاد هستند. غالبا بصورت انفرادی یافت می شود
و در پاسخ به مخاطب همواره می گوید: چی؟ ۹۹٪ آنها شب زیست هستند.
بین یک شاخه گل رز و یک تکه پارآجر تفاوتی قائل نمی شود و دنیای وی فقط نیم متر جلوتر از چشمانش است!
آ.ن: با برنامه نویسا درست صحبت کنا!
دلم از شوق یلدا پرطرب بود
برایم برتر از هفتاد شب بود
به خود گفتم چه طولانی است امشب
ولی معلوم شد ساعت عقب بود!
«مهدی استاد احمد»