ماه سخت
نه بابا!
ماه سخت منظورم ماه رمضون نیست ک
چون ما آدما عشق میکنیم در مورد گذشته حرف بزنیم و سه چهارم زندگیمونو با فکر کردن به گذشته و خاطرات بد و خوب گذشته میگذرونیم و سه چهارم!بقیه رو در فکرو خیال به آینده! و مغزمونو درگیر پردازش در گذشته میکنیم خواستم در مورد همین ماه سخت امتحانات که گذروندیم یکم حرف بزنم ( هر چند که بودند دوستانی که کنکور هم دادن امسال و یک "سااااااال" سخت داشتن )
خیلی وقتا فقط به گذشته ، افتخار می کنیم و با اون به دیگران فخرم میفروشیم ( اونم خیلی گرون و خارج از تعرفه! )
خیلی وقتا هم از غذای تاریخ مصرف گذشته ی گذشته استفاده میکنیم و تا میتونیم کنسرو غم و غصه رو میندازیم تو آب شور چشمامون و جوش میاریم و همراه با یه موزیک لایتِ شکست عشقیِ کمر شکن اونو نوش جون میکنیم
کلا گذشته بازای خوبی هستیم
حالا از گذشته درس بگیریم خوبه ک
اما خب پاش بیفته دوباره همون کاری که تو گذشته کردیمو فهمیدیم که اشتباه بوده رو تکرار میکنیم و این چرخه همچنان ادامه داره
در صورتی که زندگی همین امروزه!
بگذریم
موضوع پست چی بود اصن!
آها امتحانات
هر چی بودن تموم شدن دیگه
سخت بود ولی گذشت.
آیا جز اینه که همه گند زدیم ؟
آیا جز اینه که واسمون سوال بوده که تو کلاس داشتیم چیکار میکردیم که این همه مطالب واسمون جدیدن و ما نمیدونیم چی به چیه ؟
آیا جز اینه که سر جلسه امتحان نمیدونستیم سوالا از کجا طراحی شدن ؟
آیا جز اینه که وقتی موقع درس خوندن می رسیدیم به یه صفحه که عکس داره ذوق میکردیم که صفحه نصفست ؟
آیا جز اینه که کلی فحش دادیم! ؟
آیا جز اینه که همه تصمیم گرفتیم که از مهر ماه دیگه درس بخونیم ؟
آیا جر اینه که کلی نقشه کشیدیم واسه تابستون پیش رو و خلاص شدن از شر امتحانات ؟
خب الان تابستونه
بسم الله :)
ک.ف : دیگه منی که زندگی رو به دو تا سه چهارم تقسیم کردم بدونین چه گندی زدم تو امتحاناتم با این ریاضیِ ضعیف!!
- ۹۴/۰۳/۲۸
حمیدرضا کارت عالیه و فوق العادس
دمتگرم
همدلی کردن این هم فک کنم به موضوع مرتبط باشه