یه روز توی جبهه سه نفر میخواستن فرار کنن و برگردن
نفری هم یه ماشین داشتن
نفر اول که داشت بر میگشت
دژبان ازش پرسد؟کجامیری
گفت شهید دارم
نفر دوم اومد
دژبان گفت کجا میری؟
گفت جانباز دارم
نفر سوم که آدمی دست پاچه بود اومد
دژبان پرسید تو کجا میری؟
اونم که نمیدونست چی جواب بده با عجله گفت:
مفقود الاثر دارم
دژبانم که از خنده داشت غش میکرد راه رو براش باز کرد و رفت
- ۹ دیدگاه
- ۲۹ مرداد ۹۲ ، ۱۴:۳۰