کمی تا قسمتی طنز

جدیدترین مطالب طنز

به زودی همچین راه میفتد که کف کنید!

پیام های کوتاه
مطالب پربحث‌تر
آخرین دیدگاه‌ها
  • ۱۷ ارديبهشت ۰۲، ۱۴:۴۷ - ناشناس
    عجب!
نویسندگان

۱۱۴ مطلب در بهمن ۱۳۹۱ ثبت شده است

یه روز یه پویایی، میره که تو یه شرکت بزرگ کار کنه.

میره تو اتاق مصاحبه، مدیر شرکت که میخاست راجب شخصیت پویا بیشتر بدونه ازش میپرسه: اگه میتونستی با یه نفر حرف بزنی، اصلن هم مهم نیست کی، مرده یا زنده، با هر کی بخوای، با کی حرف میزدی؟

پویا بر میگرده میگه:من ترجیح میدم با اون زنده هه حرف بزنم.

عاغا" خب خودتون یه درصد فکر کنین با یه جنازه حرف بزنین.

  آ.ن: خب این الآن یعنی چی؟  

  • pou 617

یک ریاضیدان، یک فیزیکدان و یک جامعه شناس سوار ترن شده و هنگامی کـ از دهی می گذشتند، از پنجره ِ ترن یک گوسفند سیاهی دیدند.
جامعه شناس: در این ده گوسفند های سیاه هستند.
فیزیکدان: اشتباه ست، در این ده دست کم یک گوسفند سیاه است.
ریاضیدان: هنوز هم اشتباه ست. در این ده یک گوسفند است کـ 50 درصد آن سیاه است!

منبع: اشکان باقرزاده [یه ریاضی دان!]

  • آیدین

نحوه دوشیدن شیر ۲ گاو شما از دیدگاهای مختلف…

سوسیالیسم: دو گاو دارید. یکی را نگه می‌دارید. دیگری را به همسایه خود می‌دهید.

کمونیسم: دو گاو دارید. دولت هر دوی آنها را می‌گیرد تا شما و همسایه‌تان را در شیرش شریک کند.

فاشیسم: دو گاو دارید. شیر را به دولت می‌دهید. دولت آن را به شما می‌فروشد.

کاپیتالیسم: دو گاو دارید. هر دوی آنها را می‌دوشید. شیرها را بر زمین می‌ریزید تا قیمتها همچنان بالا بماند.

نازیسم: دو گاو دارید. دولت به سوی شما تیراندازی می‌کند و هر دو گاو را می‌گیرد.

آنارشیسم: دو گاو دارید. گاوها شما را می‌کشند و همدیگر را می‌دوشند.

سادیسم: دوگاو دارید. به هر دوی آنها تیراندازی می‌کنید و خودتان را در میان ظرف شیرها می‌اندازید.

آپارتاید: دو گاو دارید. شیر گاو سیاه را به گاو سفید می‌دهید ولی گاو سفید را نمی‌دوشید.

دولت مرفه: دو گاو دارید. آنها را می‌دوشید و بعد شیرشان را به خودشان می‌دهید تا بنوشند.

  • آیدین

ریاضی دان ها :
ریاضی دان ها به آفریقا می روند، هر موجودی کـ فیل نیست را کنار می گذارند و سپس یکی از آنهایی کـ باقی مانده است را می گیرند. البته ریاضی دان های باتجربه، ابتدا سعی می کنند تا ثابت کنند حداقل یک فیل در آفریقا وجود دارد، آنگاه به آنجا می روند.
استادان ریاضی، ابتدا ثابت می کنند کـ حداقل یک فیل در آفریقا وجود دارد و سپس پیدا کردن و شکار آن را به عنوان تمرین برای دانشجویان باقی می گذارند.

مهندس های کامپیوتر:
دانشمندان علوم کامپیوتر، شکار فیل را از طریق اجرای الگوریتم زیر انجام می دهند:
1) برو به آفریقا.
2) از دماغه رود نیل (جنوبی ترین نقطه آفریقا) شروع کن.
3)به سمت شمال حرکت کن و هر منطقه را از غرب به شرق بپیما.
4) در هر گذر،
الف- هر حیوانی را کـ می بینی شکار کن.
ب- آن را با فیل مقایسه کن.
پ- اگر با هم برابر بودند کار تمام است، وگرنه به مرحله 3 برو.
برنامه نویسان باتجربه، ابتدا یک فیل را در قاهره (شمال آفریقا) قرار می دهند تا مطمئن شوند کـ الگوریتم فوق خاتمه می یابد.

مهندسان:
مهندسان به آفریقا می روند و به طور تصادفی حیوانات خاکستری رنگ را می گیرند و این کار را آنقدر ادامه می دهند تا یکی از حیواناتی کـ گرفته اند وزنش به اضافه یا منهای 15 درصد وزن یک فیلی کـ از قبل شناخته شده است، باشد.

اقتصاد دان ها:
اقتصاد دان ها فیل را شکار نمی کنند، بلکه اعتقاد دارند کـ اگر به فیل ها به قدر کافی پرداخت شود، خودشان، خودشان را شکار می کنند.

آمار دان ها:
آمار دان ها اولین حیوانی کـ آن را N بار ببینند شکار می کنند و اسم آن را فیل می گذارند.

  • آیدین

نانوایی های پایتخت با ارائه سند ملکی، نان تمام قسطی ارائه می دهند!!
مراجع تقلید، خوردن گوشت گربه را حلال دانسته و با ارائه احادیث معتبری بر فوائد خاص گوشت گربه تاکید کردند. البته این مراجع همچنان درباره خوردن گوشت انسان سکوت کرده اند!
چمن های ورزشگاه آزادی دیروز در قابلمه قورمه سبزی تهرانی ها بود
دو کامیون حامل مهاجران غیر قانونی ایرانی، در کشور افغانستان شناسایی شد و به کشور عودت داده شد
به دلیل سختی شمارش، واحد ِ پول کشور به کیلو تغییر می کند. مثلا از این به بعد برای خریدن یک پفک نمکی باید یک کیلو هزارتومانی پرداخت کنید
احمدرضا رادان گفت موجودات وحشت انگیز سطح خیابان ها زامبی نیستند. وی افزود: اینها همان در و داف هایی هستند که سابق بر این برایشان سر و دست شکسته می شد اما به دلیل عدم توانایی در خرید لوازم آرایش به « هیولای اولیه » بازگشته اند!!


ک.ف :  طرف زنگ زده به موبایلم میگه ببخشید منزل آقای کریمی ؟! منم گفتم نه اینجا اداره ست !!

  • حمیدرضا مرادی

ساعت 3 بعد از ظهر، خورشید به شدت می درخشید، از خیابان های شلوغ گذر می کردند و به سمت مقصدی کـ دوستش نداشت حرکت. در خیابان ماشین عروسی به چشم می خورد کـ در حال صرف فعل «دیدن» به وسیله ی بوق خود بود!

امروز ، انتهای شهریور سال 1445 است و مسلما" انتظار نداشت کـ خانواده اش روز تولدش را فراموش کنند ، اما انتظار این کـ او را درست در همین روز به خانه ی سالمندان انتقال دهند هم نمیرفت!

آیدین چشم دوخته بود به شیشه ی اتوموبیل (کـ بعد ها متوجه شد شیشه پایین بوده!) و به گذشته ی پر فراز و نشیب خود فکر می کرد. به زندگی ، به تئاتر ، به کمی تا قسمتی طنز ، کـ زمانی تمام (البته تمام ِ تمام هم نه! حدود 70 درصد) زندگی اش بود.

در آن یک ساعتی کـ در ماشین بود ، تمام زندگی اش از جلوی چشمش عبور کرد.

یادش بخیر.

  • آیدین

فامیلم پنجم دبستانه، سر کلاس تاریخ، معلمشون ازش پرسیده پیامبر پس از فتح مکه چه کرد؟
جواب:بت ها را شکست، و به ذرت گفت، برو اذان بگو!


 کیانا :|
بلال :|
پیامبر :|
بت بزرگ :|

  • آیدین

ﻣﻌﻠﻢ ﻣﻲ ﮔﻪ ﻫﺮ ﻛﻲ ﺑﻪ ﺍﻭﻟﻴﻦ ﺳﻮﺍﻟﻢ ﺟﻮﺍﺏ ﺑﺪﻩ ﻣﻴﺘﻮﻧﻪ ﺑﺮﻩ ﺧﻮﻧﻪ
ﺳﺮﻳﻊ ﺍﺯﭘﻨﺠﺮﻩ ﻛﻴﻔﺸﻮ ﻣﻲ ﻧﺪﺍﺯﻩ ﺑﻴﺮﻭﻥ
ﻣﻌﻠﻢ ﻣﻴﮕﻪ: ﻛﻲ ﺍﻭﻥ ﻛﻴﻒ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﺑﻴﺮﻭﻥ؟
ﭘﺴﺮﻩ میگه: ﻣﻦ ﺑﻮﺩﻡ.
ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻆ!

 

   آ.ن: از این به بعد حمید با اسم خودش پست میذاره و پوآ تو بخش ترول ها کار میکنه  

  • آیدین

طرز نمره گرفتن پسرا و دخترا از استاد مرد:

پسرا: استاد به جون مادرم خرج خونه و دانشگارو خودم میدم مادرم مریض بابام مرده 2شیفت کار میکنم واسه همین نتونستم خوب درس بخونم !

دخترا: اســـــتـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــاد !!!!

  • آیدین

هیچ کس تنها نیست من کنار همه هستم,,,,
,,,,,,,,,,,,,,بی همتای اول,,,,,,,,,,,,,,,,

  • پویا عسکری