کمی تا قسمتی طنز

جدیدترین مطالب طنز

به زودی همچین راه میفتد که کف کنید!

پیام های کوتاه
مطالب پربحث‌تر
آخرین دیدگاه‌ها
  • ۱۷ ارديبهشت ۰۲، ۱۴:۴۷ - ناشناس
    عجب!
نویسندگان

املا پاتخته اى

دوشنبه, ۷ مرداد ۱۳۹۲، ۱۰:۱۰ ق.ظ

زمانى که ما مدرسه مى رفتیم یک نوع املا بود به نام “املا پاتخته اى” ،

در نوع خودش عذابى بود براى کسى که پاى تخته مى رفت ،

یه حسى داشت تو مایه هاى اعدام در ملا عام!

 

✔ به سلامتی اون روزهایی که، وقتی روی صندلی مینشستیم پاهامون به زمین نمیرسید

  • ۹۲/۰۵/۰۷
  • محمدرضا اکبری

دیدگاه‌ها (۶)

ای معلم یاد و هم یادت بخیر
                       یاد درس آب و بابایت بخیر

       بازگرد ای خاطرات کودکی
                  بازگرد این مشق هارا خط بزن !

پاسخ:
قافیه داشت!؟
✔ واقعا قافیه داشت!؟
زمان شما؟! /:-)
میشه چند دهه ی پیش دقیقا؟!
پاسخ:
یک دهه دقیقا!

وای خدای من چه کابوسای وحشتناکی رو در روز روشن باید تجربه میکردیم.

به کل این صحنه های استرس زای مدرسه یادم رفته بود.

ممنون از یاداوری.


پاسخ:
خواهش میکنم!
واقعا یاد دوران دبستان بخیر...

آره یادش بخیر

چه استرسی داشت!

بند بند وجودم میلرزید تا برسم پای تخته!

نگار یعنی کل مدتی که تو پای تخته بودی بقیه در عجب بودن که تو چپ دستی؟:-o

واقعن چه ندید بدید!! D:

پاسخ:
واقعا!!
واسه من کـ فقط این صداها از نیکمت ها به گوش می رسید:
اِ....چپ دستی؟!
منم با صداهاشون متوجه گذر زمان نمی شدم!
یه همچین بچه های ندید پدیدی داشتیم ما!
پاسخ:
آخی... :))
بـ سلامتی!
یادش بخیر!:)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی