آمپول
يكشنبه, ۱۶ تیر ۱۳۹۲، ۱۲:۰۷ ق.ظ
یه بار رفته بودم درمانگاه آمپول بزنم، یه دختره اومد آمپولمو بزنه،معلوم بود خیلی تازه کاره!
همینجوری که سرنگ رو گرفته بود توی دستش، لرزون لرزون اومد سمت من و گفت:
“بسم الله الرحمن الرحیــــم”
منم که کپ کرده بودم از ترسم گفتم:
“اشهد ان لا اله الا الله”!
هیچی دیگه…
انقدر خندید که نتونست آمپولو بزنه و خدارو شکر یکی دیگه اومد زد ..!
ک.ف : یادش به خیر زمانی که راهنمایی بودیم یه دبیر داشتیم هر موقع از دست ما عصبانی میشد میگفت:
گوساله ها خجالت بکشید من جای پدرتون هستم!
- ۹۲/۰۴/۱۶