تومور مغزی
گفتگوی کاملاً جدی بین دو دختر در تاکسی:
اولی: مربی تئاترمون قبلاً دستش تومور داشته
دومی: تومور مغزی؟!
اولی: نمی دونم… اونشو نگفت!
گفتگوی کاملاً جدی بین دو دختر در تاکسی:
اولی: مربی تئاترمون قبلاً دستش تومور داشته
دومی: تومور مغزی؟!
اولی: نمی دونم… اونشو نگفت!
میشه ی غلط دستوری بگیرم؟؟؟
"جاهای خالی را به کلمات مناسب پر کنید." غلطه ... "جاهای خالی را با کلمات مناسب پر کنید." این درسته ...
ببخشیدا .... خیلی سعی کردم اما نشد ک بشه ک غلط نگیرم ...
خوبه خودت میدونی سها!!!!!:دی!!!
واسه تو که هیچی!من واسه حرف ... هم تره خرد نمیکنم!چه برسه به تو!!!
بله بله... من مزاحم خانوم حسین پور شدم؟؟ ...اصن گیریم ک شدم خیلی عذر میخام ک خانوم حسین پور مربی من نیز هستا ....بعدشم من اگه بهش زنگیدم چون کار داشتم بعد یه لحظه حس کنجکاویم گل کرد گفتم بذار بپرسم ... البته ک دیگه دیر شده بود و من بی خابیهامو سر این قضیه کشیده بودم اما بالاخره بهتر از هیچی بود ...
منم فک میکنم با رها موافقم چون (دوباره) فک کنم اگه ی ذره ادامه بدیم سر خانوم حسین پور اینجا دعوا بشه خب اینطوری بهتره ... ادامه ی بحثامونو میبریم تو ی پست دیگه...
کشتین منو با این آیکونهاتون!!!
پس عمه ی من خانم حسین پورو کچل کرده؟؟؟خجالت نمیکشی دم دیقه مزاحم عشق من میشی؟؟؟نه؟؟؟(:دی!)
در ضمن، من داشتم می مردم ، ولی نه از نگرانی(بزرگ شدی دیگه آخه صباجان)داشتم از درد می مردم!!!
خیلی خوشگل که از بیمارستان اودم نشستم پای نت، کم مونده ود مامانم منو بکشه!!!با سها!!!
در ضمن، منم دیگه اینجا نظر نمیدم که شبیه چت رومنشه!زشته آخه!!!
مگه آدم چقد حرف میزنه!
من دیگه نمیــــــــــــ ... ــــــــــــــــامــــــــــــــــــــ
خب این خوبه ک شما هم خوشحال میشین (آیکون هرچی دوس دارین چیزی ب ذهنم نمیاد)....
اِاِع!به تو هم گفته بود؟؟!!عججججججججب....
با اضافه شدن سها به این مجموعه (ک من و رها اعضاشو تشکیل میدیم) اینجا (یعنی کمی تا قسمتی طنز) عملن به یک چت روم تبدیل میشه ...
(آیکون خیر مقدم به سها الان)
مقسی رها جان اما من حق دارم هرچی دلم میخاد بهش بگم ... یادت نره ک من عضوی از اون خونوادم....بعدشم من خانوم حسین پورو کچل کردم؟؟؟چگونه آنوقت؟؟؟سند داری؟؟؟مدرک داری ثابت کنی؟؟؟
سها تو کی همچین حرفی زدی؟؟؟منکه یادم نمیاد .... حتی اگه هم گفته بودی ما حرف خودمونو میزدیم بذار همه دلشون واسمون بسوزه .... مخصوصا من که با این بابای عزیزم علنا یک .... به حساب میام!!!
در ضمن رها راس میگه ما قرارمونو بگذاشته بودیم جهت یادآوری اینجا ذکر شد ... !!!!
این همه حرف زدین ولی آخرش من از موکلم دفاع نکردم!!!آی آی آی ...
ولی من دست از سر این پرونده برنمیدارم ....
جهت اطلاعتون
ما قرارمون رو گذاشته بودیم
که یادش نره(هرچند که یادش نرفته بود و مربی گلمو کچل کرده بود!)
سها جان، دلم میخواد اصلا!اصلا دلم میخواد آبروشو همه جا ببرم!
واااااااااااای صبااااااا
تو چقد بلا شدی !!!
اوکی، من هستم!الآن میام سپهر با هم میحرفیم، دیر نکنی حال ندارما!!!
ولی گفته باشما!!!حق نداری با بابات دیگه اونطوری بحرفیا!!!(ابله و اینا...)
منم راحتم!!!آیدینم مشکلی نداره...مگه نه آیدین؟
پَ نَ پَ مامانم به همراه رفقاء ... البته از اونجایی که قضیه خیلی طولانیه از توضیحش صرف نظر میشه اما در اصرع وقت شما عزیزان در جریان قرار داده میشید (با تشکر) ...
نه دیگه مادر نمیخاد تا این حد بی رحم باشیم جواب بدی رو با بدی نمیدن (آیکون هق هق الان) ... البته حقشه ها اما از اون جایی ک جواب ابلهان خاموشیست و... سکوت میکنم اما اگه بخاین من به عنوان دخیش کمکتون میکنم بالاخره آبروی تو آبروی منم هس(خیانت تا چ حد) ...
ما راحتیم ... شما چطور؟!
قابل توجه بچه های گیتاریست!!!
اگه گیتارو درست دستتون نگیرین و به طرز اشتباهی سعی در نواختن در طولانی مدت داشته باشین، باعث میشه که تو دستتون غده در بیاد!!!
(مخصوصا نواختن به سبک کلاسیک با استایل پاپ!)
حواستون باشه ها !!!وگرنه میشین مثه یه نفر :دی
آقا اعتراض دارم ... اشتباه شده ... !!!
بعله ما اینیم ....
در ضمن سها خانوم ما به واسطه و از این قبیل نیاز نداریم ... اینقدم جدی نگیرین ... مادر و دختر دعوا کنن دیگران باور کنن...