دیب
توی داروخونه بودم یه مَرده اومد زبونشو چر خونده بود و میگفت:
سلام آقا دیب دارید؟!
مسئول داروخونه گفت:دیب دیگه چیه؟!
مرده گفت :دیب دیگه! اینورش دیب داره! اون ورش دیب داره!
مسئول داروخونه :چه شکلیه؟!
مرده گفت : نمیدونی؟!
مسئول گفت نه و رفت رئیس داروخونه رو آورد .
رئیس داروخونه گفت: چی میخوای عزیزم؟
مرده هم گفت: دیب میخوام.
رئیس گفت:دیب دیگه چیه ؟
گفت: دیب دیگه! اینورش دیب داره! اون ورش دیب داره دیگه!
ادامه
رئیس گفت: مطمئنی که اسمش دیبه؟!
مرده گفت: آره , من قبلا استفاده میکردم.
یه کارمند داروخونه که میخواست خود نمایی کنه رفت پیش مَرده گفت:
آقا شما دیب میخوای؟!
مرده گفت:آره
کارمندها و رئیس داروخونه همه خوشحال شدن.
اون کارمند داروخونه هم رفت یه چیز دیگه توی یه پلاستیک مشکی انداخت و داد به مرده.
مرده هم رفت!
رئیس داروخونه از کارمند پرسید:حالا دیب چی بود؟؟
کارمند گفت:دیب دیگه! اینورش دیب داره! اون ورش دیب داره دیگه!
رئیس داروخونه گفت:این طوری نمیشه . برو یه دونه دیب بیار من ببینم!
کارمند گفت:یه دونه بیشتر نبود اونم اون مرده گرفت و رفت.
شما فهمیدین دیب چیه؟
میشه اینورش هم زیپ داره اونورش هم داره