کمی تا قسمتی طنز

جدیدترین مطالب طنز

به زودی همچین راه میفتد که کف کنید!

پیام های کوتاه
مطالب پربحث‌تر
آخرین دیدگاه‌ها
  • ۱۷ ارديبهشت ۰۲، ۱۴:۴۷ - ناشناس
    عجب!
نویسندگان

زنگ در

چهارشنبه, ۹ مرداد ۱۳۹۲، ۰۳:۰۷ ب.ظ
رفتم الکتریکی محلمون گفتم: زنگ درمون خرابه
یاروگفت: برو میام درست میکنم
هرچی منتظر شدم نیومد
رفتم مغازش میگم چرا نیومدی؟
میگه اومدم هر چی زنگ زدم هیچکس درو باز نکرد!!
  • ۹۲/۰۵/۰۹
  • حمیدرضا مرادی

دیدگاه‌ها (۵)

سکوت مطلق
:|
یعنی آیکیو زیر خط فقر!
نمره ی IQ ـش چند بود؟!
ممنون کـ موجبات خنده و شادی ما رو فراهم میارید!
پاسخ:
وقت نشده ازش بپرسم!!
وضیفمونه این کار!

اینم یه شعر از رضا نیکوکار شاعر رشتی

همشهریتون

بخونید.................


مانند شیشه ای که خریدار سنگ بود

این دل شکستن تو برایم قشنگ بود

 

رؤیای باشکوه رسیدن به ساحلت

آغاز خودکشی هزاران نهنگ بود

 

ماه شب چهاردهی که تصاحبت

چون حسرتی به سینه ی صدها پلنگ بود

 

خوشبخت آن دلی که برای تو می تپید

خوشبخت آن دلی که برای تو تنگ بود

 

تو: یک جهان تازه پر از صلح و دوستی

من : کشوری که با همه در حال جنگ بود

 

با من هر آنچه از تو بجا ماند نام بود

از من هر آنچه بی تو بجا ماند ننگ بود

پایین نشسته ام که توبالا نشین شوی

این ماجرا حکایت الاکلنگ بود...

 



پاسخ:
بسیار زیبا.
+[پست شد.]

:|

خسته نباشن!!!

پاسخ:
فک نکنم خسته شده باشه!!
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی