طنز ترین فوتبال جدی دنیا
برای اینکه حق نویسنده مطلب ادا شده باشد همین ابتدا منبع را ذکر میکنیم:
وبلاگ فوق العاده جالب اشکان باقرزاده درباره علم مزخرف ریاضیات!
آ.ن: این ماجرا رو همتون بخونید ، حتی اونهایی کـ فوتبالی نیستند. خیلی خیلی جالبه
جام قهرمانی کشورهای حوزه دریای کارائیب، سال ۱۹۹۴،
بازی آخر گروه اول بین تیمهای باربادوس و گرنادا در مرحله گروهی
سه دقیقه به پایان بازی بیشتر باقی نمانده است. نتیجه ۲-۲ مساوی است. بازیکنان تیم گرنادا در کمال حیرت تماشاگران، به دو دسته تقسیم شدهاند. نیمی در صدد گشودن دروازه تیم حریف هستند و نیم دیگر میخواهند به خودشان گل بزنند!!
سال ۱۹۹۴، بازیهای قهرمانی کشورهای حوزه کارائیب به میزبانی کشور تیرینیداد و توباگو برگزار شد. در این سال اتفاق عجیبی در جریان یکی از
بازیها رخ داد. گروه اول مسابقات شامل تیمهای باربادوس (Barbados)، گرنادا (Grenada) و پورتوریکو (Puerto Rico) بود. از این گروه فقط یک تیم به مرحله بعد صعود میکرد. در بازی اول، پورتوریکو موفق شد با زدن یک گل از سد تیم باربادوس بگذرد. اما در بازی دوم، این گرنادا بود که با به ثمر رساندن دو گل پورتوریکو را مغلوب کرد. بازی سوم قرار بود بین باربادوسی که بدون امتیاز در قعر جدول بود و گرنادایی که با کسب ۳ امتیاز و به لطف تفاضل گل بیشتر، بالاتر از پورتوریکو در صدر جدول جا خوش کرده بود، برگزار شود. باربادوس میدانست که برای صعود به مرحله بعد نیاز به برد با حداقل اختلاف دو گل دارد.
نکته جالب این است که برای این دوره از مسابقات قانون خاصی تصویب شده بود که هر مسابقه بایستی برنده داشته باشد و در صورت تساوی در پایان ۹۰ دقیقه، کار به ۳۰ دقیقه وقت اضافی و قانون گل طلایی میکشید. منتها کمیته مسابقات ارزش گل طلایی را برابر با دو گل اعلام کرده بود تا بر هیجان بازیها بیافزاید! به عنوان مثال اگر یک بازی، چه در مرحله گروهی و چه در مرحله حذفی مسابقات، با نتیجه صفر-صفر خاتمه مییافت کار به وقت اضافی میکشید و در آن صورت تیمی که به گل میرسید بازی را نه با نتیجه ۱-۰ بلکه با نتیجه ۲-۰ میبرد.
با این اوصاف، سوت بازی سوم و آخر گروه اول مسابقات بین باربادوس قعرنشین و گرنادای صدرنشین زده شد. باربادوسیها رفتهرفته توانستند برتری خودشان را بر حریف دیکته کنند و با زدن دو گل به خواستهشان برسند. چیزی به پایان بازی نمانده بود. گرناداییها میدانستند که اگر گل نزنند، بایستی با جام خداحافظی کنند. باربادوس به لاک دفاعی فرو رفته بود تا از برتری شکننده اما مطلوب خود دفاع کند. از آن طرف، گرنادا یکپارچه حمله شده بود. بالاخره در دقیقه ۸۳، گرنادا قفل دروازه حریف را گشود و بازی ۲-۱ شد. با این نتیجه باربادوس باید با جام خداحافظی میکرد.
تماشاگران آرام و قرار نداشتند. توپ در نزدیکی دروازه باربادوس قرار داشت. مدافع تیم باربادوس توپ را به دروازهبان خودشان پاس داد. دروازهبان هم پاس کوتاهی به همان مدافع داد. این پاسهای کوتاه چند بار بین آن دو تکرار شد تا اینکه یکدفعه مدافع باربادوس انگار که دیوانه شده باشد، با شوت محکمی دروازه خودشان را باز کرد! تماشاگران در جایشان میخکوب شده بودند. گرناداییها داشتند از تعجب شاخ درمیآوردند. بازی ۲-۲ شده بود. تا چند لحظه قبل، فقط کافی بود گرنادا سه چهار دقیقه دوام بیاورد تا به رغم باخت ۲-۱ ولی در مجموع با تفاضل گل بهتر به مرحله بعد صعود کند. اما حالا با این تساوی و با توجه به قانون جدید، بازی برای ۳۰ دقیقه دیگر تمدید میشد. گرنادا نکته را گرفته بود! باربادوسیها با خودشان حساب کرده بودند که کمتر از پنج دقیقه برای رسیدن به گل سوم و بردن با نتیجه ۳-۱ (اختلاف دو گل) فرصت دارند، با این حال اگر یک گل به خودشان میزدند، اگرچه بازی ۲-۲ مساوی میشد، اما ۳۰ دقیقه فرصت داشتند تا یک گل طلایی بزنند و بازی را ۴-۲ (باز هم با همان اختلاف دو گل) ببرند!!
حالا حدس میزنید آن طرف میدان، گرناداییها در برابر این استراتژی جالب چه کردند؟ آنها خیلی زود متوجه شدند که ۲-۲ نتیجهای است که فقط ۳۰ دقیقه مرگبار به وقت بازی اضافه میکند. برای آنها باخت با اختلاف یک گل حکم صعود را داشت و از تساوی بهتر بود! بنابراین آنها هم تصمیم گرفتند که به خودشان گل بزنند تا بازی را ۳-۲ ببازند و به راحتی در پایان ۹۰ دقیقه، به مرحله بعدی مسابقات صعود کنند! اما باربادوسیها هم دست حریفشان را خواندند و به سمت دروازه حریف حملهور شدند و سعی کردند مانع از گلزنی گرناداییها به خودشان شوند!! گرناداییها میخواستند به خودشان گل بزنند ولی باربادوسیها از دروازه حریف دفاع میکردند! اینجا بود که گرناداییها متوجه شدند زمین باربادوس بدون مدافع مانده است. آنها با خودشان حساب کردند که خب ... فرصت مناسبی است که یک گل به حریف بزنند و بازی را ۳-۲ ببرند و صعود کنند! مهم این بود که بازی مساوی نشود وگرنه چه ۳-۲ میبردند و چه ۳-۲ میباختند فرقی به حالشان نمیکرد! بنابراین نظرشان عوض شد و به سمت دروازه باربادوس حملهور شدند! اما از آن طرف، باربادوسیها دیدند که اگر گل بخورند دیگر امیدی برایشان باقی نمیماند، بنابراین مجبور شدند برگردند و از دروازهشان دفاع کنند! خیلی زود این بازی به یک نقطه تعادل جالب رسید: نیمی از بازیکنان گرنادا در زمین باربادوس بودند و تلاش میکردند به باربادوس گل بزنند و نیمی دیگر از آنها در زمین خودشان بودند و میخواستند به خودشان گل بزنند! گاهی توپ به این طرف میدان میغلتید و گاهی به آن طرف. اما باربادوسیها چه میکردند؟ آنها هم دو دسته شده بودند. نیمی از دروازه خودی دفاع میکردند و نیم دیگر از دروازه حریف! خیلی خندهدار اما دیدنی شده بود! برای گرناداییها فقط این مهم بود که گل بزنند: یا به دروازه خودشان یا به دروازه حریف! و باربادوسیها فقط میخواستند که گلی زده نشود: چه به دروازه خودشان و چه به دروازه حریف!
تاریخ فوتبال نشان میدهد که باربادوسیها بهتر عمل کردند و بازی در پایان ۹۰ دقیقه با تساوی ۲-۲ پایان یافت. وقتهای اضافه شروع شد و بازی از نقطه تعادل عجیب و غریباش خارج شد تا به نقطه تعادل سنتی یک بازی فوتبال بازگردد: یعنی هر دو تیم از دروازده خودشان دفاع کنند و به دروازه حریف حمله! جالب اینکه در وقتهای اضافه، باربادوس موفق به زدن گل طلایی شد و نتیجه ۲-۲ را به ۴-۲ تبدیل کرد توانست به مرحله بعد راه یابد؛ و به این ترتیب استراتژی مضحک اما عاقلانه باربادوسیها به ثمر نشست.
اشکان باقرزاده: این ماجرای تاریخی نشان داد که گاه ایجاد تغییرات خاصی در قواعد یک بازی، میتواند آن را از نقطه تعادل پایدارش خارج کند. از این بازی فوتبال تاریخی به عنوان یک نمونه جالب در شاخهای از ریاضیات با عنوان "نظریه بازیها" یاد میشود. "نظریه بازیها" دانشی است که به مطالعه بازیها میپردازد. یک بازی از تعدادی بازیگر، یک مجموعه قواعد، و یک تابع مطلوبیت (معیاری برای اندازهگیری میزان دستیابی به خواستهها) برای هر بازیگر تشکیل شده است. در این دانش، رفتارهای بازیگران تجزیه و تحلیل و درباره استراتژیهای مختلف بحث میشود. "نظریه بازیها" محدود به بازی، ورزش یا سرگرمی نیست؛ این شاخه از ریاضیات در علوم اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و نظامی، کاربردهای زیادی دارد.