کمی تا قسمتی طنز

جدیدترین مطالب طنز

به زودی همچین راه میفتد که کف کنید!

پیام های کوتاه
مطالب پربحث‌تر
آخرین دیدگاه‌ها
  • ۱۷ ارديبهشت ۰۲، ۱۴:۴۷ - ناشناس
    عجب!
نویسندگان

مرگ

سه شنبه, ۲۶ دی ۱۳۹۱، ۰۶:۵۵ ب.ظ

نشسته بود داشت تلویزیون میدید کـ یهو مرگ اومد پیشش …

مرگ گفت : الان نوبت توئه کـ ببرمت …

مرده یه کم آشفته شد و گفت : داداش اگه راه داره بیخیال ما بشو بذار واسه بعدا …

مرگ : نه اصلا راه نداره. همه چی طبق برنامست.طبق لیست من الان نوبت توئه

مرده گفت : حداقل بذار یه شربت بیارم خستگیت در بره بعد جونمو بگیر …

مرگ قبول کرد و مرده رفت شربت بیاره…

توی شربت ۲ تا قرص خواب خیلی قوی ریخت …

مرگ وقتی شربته رو خورد به خواب عمیقی فرو رفت…

مرده وقتی مرگ خواب بود لیستو برداشت اسمشو پاک کرد نوشت آخر لیست

و منتظر شد تا مرگ بیدار شه …
مرگ وقتی بیدار شد گفت : دمت گرم داداش حسابی حال دادی خستگیم در رفت !

بخاطر این محبتت منم بیخیال تو میشم و میرم از آخر شروع به جون گرفتن میکنم !

 

  آ.ن: سر هر کسی رو میشه کلاه گذاشت ، به غیر از مرگ!  

  آ.ن2: فردا آخرین امتحانم رو دارم ، بعد از اون کاملا" سرحال میام و در خدمتتون هستم.  

 

ک . ف : فعلن که متاسفانه یا خوشبختانه واست کار درست کردم و دوباره یکم از وبلاگت باید فاصله بگیری !!!

دیدگاه‌ها (۵)

آخی!! این آدمای از همه جهت خیلی خوش شانسو به راحتی میتونم درک کنم!!
+ خوبه خوبه! چت به توی پستا هم کشید! هدف بعدی چت توی عنوان وبلاگه که به امید خدا به اونم دست میابیم!! :دی
پاسخ:
آره ، تو فوتر هم میتونه این اتفاق بیوفته.

آخی 

خدابیامرزدش

پاسخ:
خدا رفتگان شما را هم همینطور.
بله بله بسیار آموزنده بود فقط کو گوش شنوا!
منم فردا آخرین امتحانمه و از روزی که اولین امتحانمو دادم واسه  خواب آخر این هفته برنامه ریزی کردم! D:
پاسخ:
من زیاد نمیخوابم.
خیلی خیلی باحال بود !!
پاسخ:
مرسی

اینو قبلا فک کنم گذاشته بودین!!!!!!

تو اون یکی وبتون!

پاسخ:
بقیه نخوندن
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی