کمی تا قسمتی طنز

جدیدترین مطالب طنز

به زودی همچین راه میفتد که کف کنید!

پیام های کوتاه
مطالب پربحث‌تر
آخرین دیدگاه‌ها
  • ۱۷ ارديبهشت ۰۲، ۱۴:۴۷ - ناشناس
    عجب!
نویسندگان

پدر و دختر

شنبه, ۱۴ بهمن ۱۳۹۱، ۰۷:۵۸ ب.ظ

پدر به دختر: دخترم این موقع شب تو بالکن چیکار میکنی؟

دختر: دارم ماهو میبینم بابایی!

پدر: پس بی زحمت به ماهت بگو خبر مرگش اون ماشینشو خاموش کنه، صداش نمیذاره بخوابیم!!!

ک.ف : آدمهارو نه تو سفر و نه توی رابطه بلکه توی ایستگاه های صلواتی بشناسید …

دیدگاه‌ها (۶)

مرسی میزان ریلکسی بابا!!
+بسی موافقم با ک.ف!
با تشکر :|
هووووووووووووووووووووووووم...
یه راهنمایی :|
پاسخ:
نمیشه!
وقتی هم که یه ناشناس میس میندازه یا اس میده هم میشه شناخت!یا حتی وقتی که سوتی میدی
فکر کنم  نگفرتم مطلبو !
پاسخ:
جدا"؟
خیلی سادستا!
دوباره بخون!

آها!!!!

ازون لحاظ!

ایندفه نگرفتم!!!:((


هه!!!

چه بابای خوبی که چیز دیگه ای بهش نگفت!!!!(خوش به حالش:دی!)

چرا ایستگاه صلواتی؟؟؟؟؟؟

سفر که بهتره!!!!!!!!!!!!!!!!

مخصوصا اردوهای سپهر!:دی

پاسخ:
نه دیگه!
اونجاست کـ میبینی یه عده حمله میکنن!
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی