کمی تا قسمتی طنز

جدیدترین مطالب طنز

به زودی همچین راه میفتد که کف کنید!

پیام های کوتاه
مطالب پربحث‌تر
آخرین دیدگاه‌ها
  • ۱۷ ارديبهشت ۰۲، ۱۴:۴۷ - ناشناس
    عجب!
نویسندگان

یعنی تا این حد

پنجشنبه, ۵ بهمن ۱۳۹۱، ۱۰:۲۵ ق.ظ

دو تا بنّا بودن به اسم پدرام و پژمان که باهم رو سقف یه ساختمون کار میکردن. یه شب که دیدن چقد از کاراشون مونده و وقت هم ندارن تصمیم میگیرن برن سر کار.

وقتی دوتاشون رو سقف بودن و داشتن کار میکردن یهو باد میزنه نردبون رو میندازه.

پدرام میگه حالا چیکار کنیم؟

پژمان میگه: تو رو پرتت  میکنیم پایین تا نردبون رو درست کنی.

پدرام میگه: مگه من خرم! من یه فکر بهتر دارم، من چراغ قوّه ام رو روشن میکنم، تو هم رو پرتو های نورش راه برو و خودتو تا پایین ساختمون برسون.
پژمان میگه:ینی تو نمی خوای چراغ قوّه رو خاموش کنی!!!!!

   عاغا"زندگی فشار آورده دیگه.

   من یه مدت نت نداشتم فک کردین از دستم راحت شدین؟ نه خیر از این خبرا نیس.

دیدگاه‌ها (۰)

اولین دیدگاه را شما ثبت کنید
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی