همه این غزل حافظ رو شنیدیم:
اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را
«حافظ»
پاسخ صائب تبریزی جالب بود:
اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم سرو دست و تن و پا را
هر آنکس چیز می بخشد ز مال خویش می بخشد
نه چون حافظ که می بخشد سمرقند و بخارا را
«صائب تبریزی»
دکتر انوشه این شعر را نیز نپسندید و دیدگاهش اینطور بود:
اگر آن مه رخ تهران بدست آرد دل ما را
به لبخند ترش بخشم تمام روح و معنا را
سر و دست و تن و پا را به خاک گور می بخشند
نه بر آن دلبر شیرین که شور افکنده دنیا را
«دکتر انوشه»
و اما بهترین پاسخ به این اشعار را سارا گیلانی داد.
اگر آن مهوش گیلان بدست آرد دل ما را
بدو بخشم به سهم خود، چو حافظ ملک دنیا را
تن و جان، روح و معنا را به مخلوقی نمیبخشم
اگر بخشم به او بخشم که برپا کرده دنیا را
آ.ن:
اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را
خوشا بر حال خوشبختش، بدست آورد دنیا را
نه جان و روح می بخشم نه املاک بخارا را
مگر بنگاه املاکم؟چه معنی دارد این کارا؟
و خال هندویش دیگر ندارد ارزشی اصلا"
کـ با جراحی صورت عمل کردند آنها را
نه حافظ داد املاکی، نه صائب دست و پا ها را
نه او طنز مرا خوانده، نه دیدگاه های هیما را
- ۱۱ دیدگاه
- ۱۵ بهمن ۹۱ ، ۱۶:۲۳