کمی تا قسمتی طنز

جدیدترین مطالب طنز

به زودی همچین راه میفتد که کف کنید!

پیام های کوتاه
مطالب پربحث‌تر
آخرین دیدگاه‌ها
  • ۱۷ ارديبهشت ۰۲، ۱۴:۴۷ - ناشناس
    عجب!
نویسندگان

مذکر عزیز : " مرد " باش !

زمین به مرد بودنت نیاز داره !

مرد باش ؛ نه فقط با جسمت !

مرد باش با نگاهت ، با احساست ، . . . !

مردونه حرف بزن ، مردونه بخند ، مردونه گریه کن ،

مردونه عشق بورز ، مردونه ببخش ، . . . !

مرد باش و هیچ وقت نامردی نکن ؛

مخصوصا در حق کسی که باورت کرده

و بهت تکیه کرده....

  • محمدرضا اکبری
وقتی تو کنارمی، غذاها خوبه
پارک و هتل و کل فضاها خوبه
حتی تو کنار من شدیدا خوبی
چون که همه چیز بجز کیانا خوبه!
  • آیدین
ای کاش در محله ما یک سفر نبود 
ای کاش ماجرای سفر بی ثمر نبود 
کره الاغ مشتی صفر، کدخدای ده 
کره الاغ بود ولی کره خر نبود 
گفتی صفر که رفته سفر اول صفر 
اصلا صفر که ماه صفر در سفر نبود 
گیرم که رفته بود صفر در صفر، سفر 
تحقیق کن صفر، سفرش بی خطر نبود 
تحقیق کرد و گفت که در مورد صفر 
همسایه صفر ز سفر باخبر نبود 
گفتم نگو صفر صفر و درد زقنبود 
چون نقل این سفر که به جز دردسر نبود 
تا عربده زدم صفر و درد زقنبود 
لج کرد و داد زد که صفر، صفر، صفر، صفر...!
  • آیدین

 + پست برای مطالعه

درباره عکس زیر فکر کنید...

  • علی رضا

دختری از کوچه باغی میگذشت
یک پسر در راه ناگه سبز گشت

در پی اش افتاد و گفتا او سلام
بعد از ان دیگر نگفت او یک کلام

دختر اما ناگهان و بی درنگ
سوی او برگشت مانند پلنگ

گفت با او بچه پروی خفن
می دهی زحمت به بانویی چو من؟

من که نامم هست آزیتای صدر
من که زیبایم مثال ماه بدر

من که در نبش خیابان بهار
میکنم در شرکت رایانه کار

دختری چون من که خیلی خانمه
بیشت و شش ساله _مجرد_دیپلمه

دختری که خانه اش در شهرک است
کوی پنجم_نبش کوچه_نمره شصت

در چه مورد با تو گردد هم کلام
با تو من حرفی ندارم والسلام!!!

  • پوآ عسکری

ماجراهایی که با من زیر باران داشتی

شعر اگر می شد، قریب پنج دیوان داشتم

بهمن کاظمی

 

اشک هایی را که دیشب از تو پنهان داشتم

جمع اگر می شد قریب پنج لیوان داشتم!

 
مانده ام که گشت ارشاد از کجا فهمیده بود

ماجراهایی که با تو زیر باران داشتم

 
خواستی از بنده سی دی بفرمایید شام!

من ولی دی وی دی مهمان مامان داشتم!

 
اختلافات من و تو آن قدر هم کم نبود

تو سوار بنز بودی بنده پیکان داشتم

 
گفته بودی آزمایش گفته اوضاعت بد است...

من ولی به قدرت عشق تو ایمان داشتم

 
باز، با این ها تو را می خواستم مانند قبل

مطمئن بودم درون قلبت اسکان داشتم

 
بر سرم دادی زدی و بعد غش کردی و بعد

مثل یخ شد پیکرت... پاهای لرزان داشتم

 
هیزم شومینه کم بود و تو سردت بود سخت

بنده تا دیشب حدود پنج دیوان داشتم...!

 

  آ.ن: به‌زودی این وبلاگ یک‌چیزیش می‌شود!  

  • آیدین

آموزش طرف به پسرش در مورد پست کردن نامه بدون تمبر :

خب حواستو جمع کن! آدرس گیرنده رو بجای فرستنده بنویس ، بندازش تو صندوق پست

اون وقت پست میبینه تمبر نداره پس میفرستش برا فرستنده !!

  • پوآ عسکری

لحظاتی پیش با خبر شدیم
هواپیمای مسافربری که از نیویورک
عازم دبی بود از آسمان کشورمون عبور کرد.

اما لحظاتی بعد از ورود در آسمان ایران
متوجه خطوط عجیبی در رادار میشه..

و ناگهان با چیز عجیبی برخورد میکنه
و متاسفانه در خلیج فارس سقوط می کنه...

به گزارش خبرگزاری "BBC"
پس از کشف و بررسی جعبه سیاه

علت سقوط هواپیما برخورد با (( کلیپس یه دختر ایرانی )) بوده...

روحشان شاد و یادشان گرامی باد

  • محمدرضا اکبری

عید سعید قربان را تبریک میگویم.

به حرمت آفریده شدن اولین گوسفند آسمانی که جان حضرت اسماعیل را نجات داد

۷ مرتبه با صدای بلند بگویید: بع بع

  • آیدین

هر کس کمی تا قسمتی طنز را نشناسد
نیمی از عمر خود را به فنا داده است
و هر کس بشناسد، تمام آن را!

  • آیدین