کولاک - قسمت دوم
تالار وحدت. 10 صبح روز شنبه. بعد از اجرای تئاتر "دیوانه"
- خب! خانم واثقی ما در خدمتیم!
کیانا: ترسوندی منو! کار که نداری پس میریم بیرون!
- بله!!!!
...
- سوار شو!
آیدین: منو کجا میخوای ببری؟ میخوای بدزدی؟ سوار نمیشم!!!
- آیدین یک کلمه دیگه حرف بزنی ...!
- چشم!
(20دقیقه بعد) ... در ترافیک ...
بعد از 30 دقیقه! ... دریاچه ی چیتگر
- خب! من میگم حالا که جای به این خوش آب و هوایی اومدیم یه بستنی هم واسه من بگیری! از 6 صبح تا حالا چیزی نخوردم!
- ...!
- خب! من میگم بستنی نمیخواد اصن! چه کاریه! می فرمودی!
- چه عجب! گوش کن آیدین! میدونی که مجله طراح جلد و صفحه آرا میخواد. منم که دیدم تو طراحیت بد نیست،
- بد نیست؟!!!
- خب! خوبه! دنبال یه کاری هم تو مجله می گشتی! نظرت؟
- باید فکر کنم
- چقدر؟
- نمیدونم! شاید سه هفته! ... شایدم!
- آیدین!!!!!!
- من فکرامو کردم! قبوله
- خوبه! بچه ها تقریبا مطالب رو جمع آوری کردن. تا امشب همه رو چک میکنم واست می فرستم! کی میتونی کارو تحویل بدی؟
- من هنوز راجب دستمزدم حرف نزدم!
- خب! من یادم رفت بگم! سپیده هم طراح خوبیه! تو فکر اونم بودم! پس شاید طراحی رو به اون دادم!
- اِ! ... مگه اون نویسنده نیست؟
- اگه طراح پیدا نکردم بهش میگم طراحی رو هم خودش انجام بده
- من هویجم؟! خودم هستم!!! اصلا نمیخواد به اون بگی!
- فکر کردم میخواستی راجب دستمزدت صحبت کنی!!
- دستمزد چیه!؟ از الان منو طراح مجله ی کولاک بدون!! دو روزه هم کارو تحویل میدم!
****
اتاق کار آیدین
آیدین: عجب غلطی کردم قبول کردما!
اینهمه قوانین برای طراحی مجله؟
پرهام آپامه: یعنی تو واقعا نمی دونستی طراحی جلد قوانین داره؟؟
- من روحمم خبر نداشت! فکر میکردم فقط خود مجله و مطالبشه که قانن و تبصره داره!
حالا من چجوری مجوز ارشاد بگیرم؟؟؟
خدا کنه ایراد نگیرن!
اداره ی فرهنگ و ارشاد اسلامی تهران بزرگ - نگهبانی
- سلام! ببخشید برای گرفتن مجوز طرح جلد یک مجله باید کدوم طبقه برم؟؟
- نقشه ی ساختمون رو برده
- بله! خیلی ممنون از راهنمایی و جواب سلام!!!
- خواهش
....
- ببخشید نقشه رو برد نبود!
- اِ!!! بازم کندنش؟؟ ... مش رضا!! کی نقشه رو کند؟!
- ببخشید من دیرم شده!! اگه میشه بگین کدوم طبقه باید برم!!
- داداش با اعصاب من بازی نکنا! برو وگرنه شک میکنم خودت نقشه رو برداشتی!
- بدهکارم شدیم!
**
در راه پله
- خانم ببخشید! شما می دونین کدوم طبقه باید ... سلام سپیده! اینجا چیکار میکنی؟
- درود! باید به شما توضیح بدم؟؟
- اون چیه دستت؟
- حس فوضولیت گل کرده ها! این پوستر سمینار پزشکی دانشگاه تهرانه! آورده بودم مجوز بگیرم!
- دادن؟؟؟؟؟!!!!!!!
- چرا اینجوری میکنی؟! معلومه! مگه میتونن از طرح من ایراد بگیرن! تو واسه مجله اومدی؟
- آره! حالا کدوم طبقه رفتی؟!
- طبقه 3. اولین اتاق از سمت راست!
- باشه! مرسی فعلا!
(و بدو بدو از پله ها بالا رفت!)
- راستی ...
من پیشنهاد میکنم اون هندزفری رو از گوشت در بیاری!!! یقه رو هم ببند! کمی تا قسمتی تاثیر داره!!! بدرود
**
- سلام آقا! اومدم طرح روی جلد مجله ی کولاک رو نشون بودم!
***
دفتر مجله
بهزاد: درود ای دوست عزیز... همراه قدیمی! چی شده؟ چرا کشتی هات غرق شدن؟!!
آیدین: طرحم! قبول نشد
کیانا: من که طرحت رو چک کرده بودم! مشکل خاصی نداشت! ازچی ایراد گرفتن؟
- دقیق نمی دونم! گفتن جوان با این همه کمالات حیف نیست... بعد یکم حرف زدن و گفتن بیشتر تلاش کنم!
سپیده: آهان! هندزفری هنوز تو گوشت بود؟
- همیشه تو گوشمه!
-یقه ات رو بسته بودی؟
- نه تا اون حد! مث همیشه!
- خب! کاملا واضحه چرا قبول نکردن! من الان بهت میگم چیکار کنی!
***
فردای همان روز - دفتر مجله
بهزاد: ایندفه قبول شد... نه؟
آیدین: قبول!! نشد!
گفتن یکم دیگه روش کار کنم
سعی کنم فونت انگلیسی هم توش زیاد نباشه!
کیانا: من سخنی ندارم!!
**
پس فردای همان روز... طبق معمول دفتر مجله!
بهزاد: چته تو؟
آیدین: قیافم تابلوئه قبول نکردن؟؟
کیانا: میگم سپیده چجوری مجوز میگری؟؟ بعد آیدین با این همه طول و عرضش... که البته عرض هم نداره... با این طولش نمیتونه؟
سپیده: منم تعجب کردم!! نمیدونم والا! شاید با قیافش حال نمیکنن!
کیانا: فردا تو ببر ببینم چی میشه
****
پسین فردای همان روز! دفتر!
سپیده: مژده بدین! قبول شد!
D:
بهزاد
آیدین
کیانا
و غیره
o-O
age man un tarafi ke migi nabasham zaye' mishia!!!
az ma goftan bud...khod dani