رعد و برق ۴ مرحله داره :
اول یه نور ازش میبینیم
بعد صداش میاد
بعد دزدگیر ماشینا روشن میشه
بعدشم چون صاحبش خاموشش نمیکنه ما به بهش فحش میدیم …
- ۲ دیدگاه
- ۰۷ فروردين ۹۲ ، ۰۲:۱۱
رعد و برق ۴ مرحله داره :
اول یه نور ازش میبینیم
بعد صداش میاد
بعد دزدگیر ماشینا روشن میشه
بعدشم چون صاحبش خاموشش نمیکنه ما به بهش فحش میدیم …
روی شیشه دوغ نوشته:
دوغِ گازدارِ کربناته تزریقی گرما ندیده همگن شده با طعم نعناع و بدون چربی…
آ.ن: آخه لامصب دوغه یا اورانیوم ؟؟؟
این چه برنامه هایی مزخرفیه که شبکه های بیگانه پخش میکنن !!
میرن ۱۰۰۰متر
زیر آب به ماهیه سیخ میزنن ، گاز که میگیره میگن ببینید چه خطرناک و وحشیه ؟ بعد
اسم برنامه رو میزارن در جستجوی هیولا …
هیولا تویی ،
ول کن زبون بسته رو !
ک.ف : بابام اومده میگه تو اخبار گفته خاویار تقلبی اومده،مواظب باشا...آخه پدره من،من خاویار خورم یا تو یا هفت نسل قبلمون!
شهروند نوجوان : گریه و زاری راه می اندازد
ومادرش را صدا می زند!
شهروند دهه 70 (مذکر): سر جای قبلی خودش می نشیند. با آرامش آی فون را از جیب شلوار
قرمزرنگش درمی آورد و آهنگ «نازنین ناز نکن درو رو کسی باز نکن ...» را گوش می دهد!
شهروند دهه 70 (مونث): سر جای قبلی خودش می نشیند. با آرامش آی فون را از کیف رنگی
رنگی اش درمی آورد و اپلیکیشن تبدیل موبایل به آینه را فعال می کند. سپس با کمک
آینه مشغول زیباسازی صورت خود می شود!
شهروند دهه 60 (مذکر): در فکر این است که آیا پدرش برای تنبیه، در را از پشت قفل کرده
است؟! آیا نامزدش که نیم ساعت دیگر سر چهار راه انقلاب با هم قرار داشتند، رابطه
اش را با او به هم می زند؟ آیا گشت ارشاد نامزدش را دستگیر می کند؟! آیا مادرش در
مورد بویِ بدِ لباس هایش فکر بدی می کند؟! آیا در این لحظه دارند از او فیلم می
گیرند تا علیه اش در دادگاه استفاده کنند؟ آیا زنده خواهد ماند؟! آیا ... در حالی
که همینطور به فکرهایش ادامه می دهد، با نگرانی از جیب شلوار جین آبی رنگش، یک سکه
در می آورد و با آن به درِ دستشویی می زند!
شهروند دهه 60 (مونث): در فکر این است که آیا پسرهای هم دانشگاهی اش با او شوخی کرده و در را از پشت قفل کرده اند؟ اگر
خواستگارش این موضوع را بفهمد؟! اگر تا شب اینجا بماند و درِ خوابگاه بسته شود؟!
اگر به خانواده اش در شهرستان اطلاع بدهند؟! اگر پدرش دیگر اجازه ادامه تحصیل به
او ندهد؟! اگر او را مجبور کنند تا با پسرِ مش قاسم ازدواج کند؟! اگر از پسر مش
قاسم بچه دار شود؟! اگر مجبور باشد تمام عمرش را خانه داری کند؟! اگر ... در حالی
که برای سرنوشت شوم خودش گریه می کند از داخل کوله لپ تاپش یک آینه درمی آورد و
ریمل های ریخته شده روی صورتش را پاک می کند!
شهروند دهه 50 (مذکر): یاد جوانی های خود می افتد که چقدر پر زور بود و می توانست در
دستشویی را از جا بکند! از جیب شلوار پارچه ای خاکستری رنگش، یک ماژیک درمی آورد و
روی در دستشویی یادگاری و شعر می نویسد!
اوووووووووووه ، اصن مسیر زندگی آدم عوض میشه …
ک.ف : گاهی نمیتونم تشخیص بدم که من واقعا الان گشنمه یا فقط حوصلم سر رفته !
اولین شکست عشقیمو زمانی خوردم که در فریزرو باز کردم و قالب بستنی شکلاتیو دیدم و خر کیف شدم ولی وقتی بازش کردم توش پیاز سرخ کرده فریز شده بود !!
ریاضیدان ها
ریاضیدانها به آفریقا می روند ، هر موجودی که فیل نیست کنار می گذارند و سپس یکی از آنها را که باقی مانده است می گیرند .
البته ریاضیدانهای با تجربه ، ابتدا سعی می کنند تا ثابت کنند حداقل یک فیل در آفریقا وجود دارد . آنگاه به آنجا می روند .
استادان ریاضی ، با تجربه ، ابتدا ثابت می کنند حداقل یک فیل در آفریقا
وجود دارد و سپس پیدا کردن و شکار آن را به عنوان تمرین برای دانشجو باقی می گذارند
مهندسان نرم افزار کامپیوتر
این دسته شکار فیل را بر اساس اجرای الگوریتم زیر انجام می دهند :
گام 1) برو به آفریقا
گام 2) از دماغه رود نیل ( جنوبی ترین نقطه آفریقا ) شروع کن
گام 3) به سمت شمال حرکت کن و هر منطقه را از غرب به شرق بپیما .
گام 4) در هر گذر ،
الف – هر حیوانی را که می بینی شکار کن .
ب – آن را با فیل مقایسه کن .
ج – اگر با هم برابر بودند کار تمام است و گرنه برو به گام 3 .
برنامه نویسان با تجربه ، ابتدا یک فیل را در قاهره (شمال آفریقا) قرار می دهند تا مطمئن شوند که الگوریتم فوق خاتمه می یابد .
اقتصاددان ها
اقتصاددان ها فیلی را شکار نمی کنند ، زیرا اعتقاد دارند که با ایجاد بازار آزاد و دادن پول به اندازه کافی به فیلها ، خودشان ، خودشان را شکار می کنند .