صداى تلویزیون براى هیچ پدرى استاندارد خاصى نداره ،
هرچقدر هست باید یه خرده کمتر باشه!
✔ ﺳﻪ ﺷﯿﺸﻪ ﺷﯿﺮ ﺳﻪ ﺳﯿﺮ ﺳﺮﺷﯿﺮ!
هرکه بتونه بگه، خودم میزنم لهش میکنم! :|
- ۸ دیدگاه
- ۱۳ مهر ۹۲ ، ۱۰:۱۰
صداى تلویزیون براى هیچ پدرى استاندارد خاصى نداره ،
هرچقدر هست باید یه خرده کمتر باشه!
✔ ﺳﻪ ﺷﯿﺸﻪ ﺷﯿﺮ ﺳﻪ ﺳﯿﺮ ﺳﺮﺷﯿﺮ!
هرکه بتونه بگه، خودم میزنم لهش میکنم! :|
ﮐﺎﺭﺑﺮﺩ «ﻫﺎ» ﺩﺭ ﺷﯿﺮﺍﺯ
ﻫﺎ = ﺧُﺐ
ﻫﺎ = ﺑﻠﻪ
ﻫﺎ = ﭼﯿﭽﯽ ﻣﯿﮕﯽ ؟
… ﻫﺎ = ﺑﺮﻭ ﺧﻮﺩﺗﯽ !!
ﻫﺎ ﻫﺎ = ﺗﺎﯾﯿﺪ ﺣﺮﻑ
ﻫﺎ = ﭘﺴﻨﺪﯾﺪﻥ
ﻫﺎ ﺑﺎﺷﻪ = ﺑﯿﺸﯿﻦ ﺗﺎ ﺑﯿﺎﻡ !
ﻫﺎﺁ = ﺷﺎﺥ ﻭ ﺷﻮﻧﻪ ﮐﺸﯿﺪﻥ
ﻫﺎﺍ = ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﯽ
ﻫﺎ ؟ = ﺗﻌﺠﺐ
الان دقیقا یه سوال فنی دارم!
اونایی که دو یا سه تا زن میگیرن
یعنی به جز نیمه گمشده
وقت اضافه و پنالتی هم داشتن؟
سه تا رفیق با هم میرن رستوران ولی بدون یه قرون پول …
هر کدومشون یه جایی میشینن و یه دل سیر غذا میخورن …
خلاصه اولی میره پای صندوق و میگه : ممنون غذای خوبی بود این بقیه پول مارو بدین بریم …
صندوقدار : کدوم بقیه آقا ؟ شما که پولی پرداخت نکردی ؟!؟!؟!
میگه یعنی چی آقا خودت گفتی الان خرد ندارم بعد از صرف غذا بهتون میدم !!!
خلاصه از اون اصرار از این انکار که دومی پا میشه و رو به صندوقدار میگه : آقا راست میگن دیگه ، منم شاهدم وقتی من میزمو حساب کردم ایشون هم حضور داشتن و یادمه که بهش گفتین بقیه پولتونو بعدا میدم …
صندوقداره از کوره درمیره و میگه : شما چی میگی آقا ؟؟؟ شما هم حساب نکردی !!!!!
بحث داشت بالا میگرفت که دیدن سومی نشسته وسط سالن و هی میزنه توی سرش ؛ ملت جمع شدن دورش و گفتن چی شده ؟
گفت : با این اوضاع حتما میخواد بگه منم پول ندادم …
ﮔﻔﺘﻢ: ﻣﺎﺩﺭ !
ﮔﻔﺖ : ﺟﺎﻧﻢ !
ﮔﻔﺘﻢ : ﺩﺭﺩ ﺩﺍﺭﻡ !
ﮔﻔﺖ : ﺑﺠﺎﻧﻢ !
ﮔﻔﺘﻢ: ﺧﺴﺘﻪ ﺍﻡ !
ﮔﻔﺖ: ﭘﺮﻳﺸﺎﻧﻢ!
ﮔﻔﺘﻢ: ﮔﺮﺳﻨﻪ ﺍﻡ !
ﮔﻔﺖ : ﺑﺨﻮﺭ ﺍﺯ ﺳﻬﻢ ﻧﺎﻧﻢ !
ﮔﻔﺘﻢ: ﻛﺠﺎ ﺑﺨﻮﺍﺑﻢ !
ﮔﻔﺖ : ﺭﻭﻯ ﭼﺸﻤﺎﻧﻢ !
ﮔﻔﺘﻢ: ﭘﺎﺭﭺ ﺁﺏ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﺭﻭ ﻓﺮﺵ !
ﮔﻔﺖ : ﺍﻯ ﺧﺪﺍ ﺫﻟﻴﻠﺖ ﻛﻨﻪ،ﺑﻤﻴرﻯ ﺭﺍﺣﺖ ﺑﺸﻢ ﺍﺯ ﺩﺳﺘﺖ! :|
هر وقت تونستید با تقلب نمره خوب بگیرید به خودتون افتخار کنید
با خر خونی که همه 20 میشن.
افلاطون را گفتند چرا هرگز غمگین نمیشوی ؟
گفت : نمیدانـــم!
✔ ﺭﮊﯾﻢ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﻓﻘﻂ ﺭﻭﺯ ﺍﻭﻟﺶ ﺳﺨﺘﻪ! ﭼﻮﻥ ﺭﻭﺯ ﺩﻭﻣﯽ ﻧﺪﺍﺭﻩ ﻣﻌﻤﻮﻻ
یــه بـار هـم مـاشـیـن و بـرداشـتـیـم و بــا بـچـه هـا رفـتـیـم بـیـرون….
حـالا صـدای ضـبـط تـا آخـر زیـاد هـمـه هـم داشـتـیـم مـی رقـصـیـدیـم تـو مـاشـیـن,خـلاصـه یـهـو یــه افـسـرِ جـلـومـون رو گـرفـت گـفـت بـزن بـغـل…
مـنـم به بـچـه هـا گـفـتـم ادای ایـن بـچـه بـاحـالا و بـا مـعـرفـتـها رو در بـیـاریـن بـیـخیال شـه جـریـمـه نـکـنـه
خـلاصـه پـلـیـسـه گـفـت ایـن چـه وضـع رانـنـدگـیـه؟
مـاشـیـن بـایـد بـخـوابـه پـارکیـنـگ!!!
یــهـو مـنـم کـف و تـف قـاطـی کـردم گـفـتـم مـیـدونـی مـن کـیـم؟؟؟
اصـلا حـواسـت هـسـت بـا کـی داری حـرف مـیزنـی؟
بـگـم کـیـم ؟؟؟
بــــــگـــــم؟؟؟
رفیـقام هـم اومـدن جـلـو دهـنـمـو گـرفـتـن گـفـتـن بـیـخـیـال نـگـو بـهـش گـنـاه داره اخــراج مـیـشه….
افـسـره هـم رنـگشـو بــاخـت و آب دهـن قـورت داد گـفـت: نـه نـمـیـدونـم, بـبـخـشـیـد شـمـا کـی هــسـتـیـن؟؟؟
مـنـم بـا یـه صـدای خـسـتـه بـش گـفـتـم:
مــن یــه پــرنــدم ,آرزو دارم تـــو بــاغــم بــاشــی…مــن یــه خــونــه ی سـرد و تــاریــکــم…
(بـچـه هـا هـم دس مـیـزدن)
هـیـچـی دیـگ هـمـگـی دور هــم بـا افـسـره کـلـی خـنـدیـدیـم و گـفـت بـاهـاتـون کـلـی حـال کـردم بـچـه هـای بـاحـالـی هـسـتـیـن
آخـر سـر هـم ۵۰ تـومـن جـریـمـه شـدیـم و مـاشـیـن هـم رفـت پـارکـیـنـگ و بــانـدهـاش هـم بـاز کـرد و خــودمـون هـم بـردن تست اعـتـیـاد دادیـم و هــمـه چــی بـه خـیـر و خـوشـی تـمـوم شـد!!!!
طی یه تحقیقات به این نتیجه رسیدم؛
دخــتـرا هـر چـی بیشتـر قربـون صـدقـه هـم بـرن
و یـا محـکـم تـر روبـوســی کنـن،
هـمـونـقـد از هــمـدیـگـه بـدشــون مـیاد!
آره عایــا ؟!
اطلاعیه ==> ک.ف : قسمت چهارم خانه سالمندان فردا شب هفت دقیقه مانده به هفت آپ میشه!!