کمی تا قسمتی طنز

جدیدترین مطالب طنز

به زودی همچین راه میفتد که کف کنید!

پیام های کوتاه
مطالب پربحث‌تر
آخرین دیدگاه‌ها
  • ۱۷ ارديبهشت ۰۲، ۱۴:۴۷ - ناشناس
    عجب!
نویسندگان

امروز صبح بعد از مدتها تصمیم گرفتم با دوستم بریم ورزش کنیم!
گرمکن نارنجیمو پوشیدم و زدم بیرون.
و حالا توجه کنید به تیکه‌های ملت :

نارنگی! کجا میری؟
… پرتقال! بدو تا نخوردمت!
هویج! مگه خرگوش دنبالت کرده؟
ته‌ سیگار!
رفتگر! برو ۹ شب بیا بابا!
چی‌توز موتوری!
سن ایچ و دیگر هیچ!
لینا توپی!! انقدر جون نده بابا!
اسمارتیز! بقیه دوستات کجان؟
بچه‌ها! بچه ها! گارفیلد!
الان کدوم مسئول باید رسیدگی کنه؟
:|

  • پوآ عسکری

این یک تست برای ارسال پست با اس ام اس است.
خط بعدی!
تست اعداد۱۲۳۴۵۶۴۸۹۰

اگر این پست با موفقیت ارسال شد بدین معناست که از این به بعد نویسنده های این وبلاگ میتونن با ارسال اس ام اس هم پست بذارن!

  • آیدین

افلاطون را گفتند چرا هرگز غمگین نمیشوی ؟

گفت : نمیدانـــم!

 

✔ ﺭﮊﯾﻢ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﻓﻘﻂ ﺭﻭﺯ ﺍﻭﻟﺶ ﺳﺨﺘﻪ! ﭼﻮﻥ ﺭﻭﺯ ﺩﻭﻣﯽ ﻧﺪﺍﺭﻩ ﻣﻌﻤﻮﻻ

  • محمدرضا اکبری

ک.ف :چون معمولا وقتی بین قسمت های یه سریال فاصله میفته اولش آنچه گذشت میذارن منم گفتم این کارو بکنم!!!

 

انتهای تابستان 1445 بود که پسر و عروس آیدین ، اونو به خانه سالمندان آوردند و آیدینم که خیلی ازین بابت ناراحت بود متوجه شد که در آنجا غریب نیست و دوستان یک طنزی هم در آنجایند و شاید می توان گفت تنها دلخوشی او در آن زمان نیز همین بود اما بازم از اینکه دوستانش را در طی این سال ها فراموش کرده بود خودش را ملامت میکرد!

آیدین در حال کنار اومدن با دنیای جدیدش بود که ناگهان در حیاط اونم در میان انبوهی از کاغذ های باطله ، یک کاغذ قدیمی را که توجه اش را جلب کرده بود برداشت و ....


  • حمیدرضا مرادی

سلام و درود بر بندگان پاک. کـ اگر شما هم حمام بروید، یکی از آنهایید!

لازم به ذکره کـ امروز هفت دقیقه به هفت (به ساعت جدید!!!) قسمت چهارم خانه ی سالمندان پست میشه.

و من الله توفیق.

  • آیدین

ع.ر : اونایی که دوس دارن دارو ساز یا دکتر بشن از حالا باید تمرین کنن!!!

ax-khansedar-1.jpg

  • علی رضا

یــه بـار هـم مـاشـیـن و بـرداشـتـیـم و بــا بـچـه هـا رفـتـیـم بـیـرون….
حـالا صـدای ضـبـط تـا آخـر زیـاد هـمـه هـم داشـتـیـم مـی رقـصـیـدیـم تـو مـاشـیـن,خـلاصـه یـهـو یــه افـسـرِ جـلـومـون رو گـرفـت گـفـت بـزن بـغـل…
مـنـم به بـچـه هـا گـفـتـم ادای ایـن بـچـه بـاحـالا و بـا مـعـرفـتـها رو در بـیـاریـن بـیـخیال شـه جـریـمـه نـکـنـه 
خـلاصـه پـلـیـسـه گـفـت ایـن چـه وضـع رانـنـدگـیـه؟ 
مـاشـیـن بـایـد بـخـوابـه پـارکیـنـگ!!!
یــهـو مـنـم کـف و تـف قـاطـی کـردم گـفـتـم مـیـدونـی مـن کـیـم؟؟؟ 
اصـلا حـواسـت هـسـت بـا کـی داری حـرف مـیزنـی؟
بـگـم کـیـم ؟؟؟
بــــــگـــــم؟؟؟
رفیـقام هـم اومـدن جـلـو دهـنـمـو گـرفـتـن گـفـتـن بـیـخـیـال نـگـو بـهـش گـنـاه داره اخــراج مـیـشه….
افـسـره هـم رنـگشـو بــاخـت و آب دهـن قـورت داد گـفـت: نـه نـمـیـدونـم, بـبـخـشـیـد شـمـا کـی هــسـتـیـن؟؟؟
مـنـم بـا یـه صـدای خـسـتـه بـش گـفـتـم: 
مــن یــه پــرنــدم ,آرزو دارم تـــو بــاغــم بــاشــی…مــن یــه خــونــه ی سـرد و تــاریــکــم…
(بـچـه هـا هـم دس مـیـزدن)
هـیـچـی دیـگ هـمـگـی دور هــم بـا افـسـره کـلـی خـنـدیـدیـم و گـفـت بـاهـاتـون کـلـی حـال کـردم بـچـه هـای بـاحـالـی هـسـتـیـن
آخـر سـر هـم ۵۰ تـومـن جـریـمـه شـدیـم و مـاشـیـن هـم رفـت پـارکـیـنـگ و بــانـدهـاش هـم بـاز کـرد و خــودمـون هـم بـردن تست اعـتـیـاد دادیـم و هــمـه چــی بـه خـیـر و خـوشـی تـمـوم شـد!!!!

  • پوآ عسکری

طی یه تحقیقات به این نتیجه رسیدم؛

دخــتـرا هـر چـی بیشتـر قربـون صـدقـه هـم بـرن

و یـا محـکـم تـر روبـوســی کنـن،

هـمـونـقـد از هــمـدیـگـه بـدشــون مـیاد!

آره عایــا ؟!




اطلاعیه ==> ک.ف : قسمت چهارم خانه سالمندان فردا شب هفت دقیقه مانده به هفت آپ میشه!!

  • محمدرضا اکبری

  • آیدین

  • علی رضا