ک.ف : گل کلم در ترشی حکم پسته در آجیل رُ داره...به همین برکت قسم :|
- ۵ دیدگاه
- ۱۴ بهمن ۹۱ ، ۲۳:۴۴
ک.ف : گل کلم در ترشی حکم پسته در آجیل رُ داره...به همین برکت قسم :|
پدر به دختر: دخترم این موقع شب تو بالکن چیکار میکنی؟
دختر: دارم ماهو میبینم بابایی!
پدر: پس بی زحمت به ماهت بگو خبر مرگش اون ماشینشو خاموش کنه، صداش نمیذاره بخوابیم!!!
ک.ف : آدمهارو نه تو سفر و نه توی رابطه بلکه توی ایستگاه های صلواتی بشناسید …
شب تولدمه
مامانم میگه:”،برو جارو رو بردار و گردگیری کن،شب مهمونا میان.”
میگم: مامان من تازه به دنیا اومدم،برم جارو کنم؟
رفته زیر پتو میگه من هم تازه زاییدم، باید استراحت کنم!!!
ک.ف : وقتی الکساندر گراهام بل تلفن را اختراع کرد ، با تعجب دید که جنتی سه تا میس کال انداخته !!!
شما در نظر بگیر داخل جیب شلوارت این چیز ها هست :
چند تراول چک
فندک
راز لبخند ژکوند
معمای مثلث برمودا
عکس عمه تون
چک برگشتی شریک پدرتون
کلید طلای یک واحد مسکونی مبله
...
قطعا وقتی دارید شلوارتون رو جلو پدرتون عوض میکنید
تنها چیزی که از جیب شلوارتون میفته جلو پای پدرتون فندکه !
ک.ف : فکر کنم تو کتابام الکل وجود داره ، لامصب 2صفحه خوندم اصن گرفت منو
تلویزیون بچهه رو نشون داد حافظ کل قرآن بود.
بابام گفت یاد بگیر هم سن توئه!
یهو باباشم نشون دادن که اونم حافظ کل قرآن بود، بابام کانالو عوض کرد!
ک.ف : احمقانه ترین کار زندگیم این بود که سعی کردم مفهوم ADSL رو برا مادربزرگم توضیح بدم!!
دوستی از رفقای دیرین عشق یاری به دلش تابیده
عاقبت قاطی مرغا شد و رفت پس که شیره به سرش مالیده
دیدمش بعد عروسی روزی کمرش خم شده و تابیده
چشم ها سرخ و رخش زردمبو بس که از درد کمر نالیده
زیر شال دو سه متری بلند ویکس بدبو به خودش مالیده
گفتم ای دوست خدا بد ندهد چه شده کول و کمر چاییده
گفت داغ جگرم تازه نکن گاو بیچاره ی من زاییده
پس که افراط نمودم در عشق مهره سوم من ساییده
مدتی هست از این درد کمر عنصر عاشقیم ام خوابیده
گفتمش موز بخور گفت عجب چه کسی موز دوا نامیده
موز اگر چاره ی درد کمر است پس چرا خود کمرش تابیده؟
محمد رضا عالی پیام (هالو)