بنی آدم ابزار یکدیگرند / در اسگل کردن ز هم برترند
چو عضوی به درد اورد روزگار / دگر عضوها را خنده و هار هار . . .
شاعر معاصر
[!]:سلام من پوام بعد از قرنی اومدم و دوباره شروع به کار کردم!
- ۵ دیدگاه
- ۲۹ فروردين ۹۲ ، ۱۷:۲۳
بنی آدم ابزار یکدیگرند / در اسگل کردن ز هم برترند
چو عضوی به درد اورد روزگار / دگر عضوها را خنده و هار هار . . .
شاعر معاصر
[!]:سلام من پوام بعد از قرنی اومدم و دوباره شروع به کار کردم!
نمی دونم چی شد سیزده بدر شد / گوشم از جیغ و داد و نعره کر شد
به یاد تعطیلات رفته از دست / غم و غصه کنارم همسفر شد
از آجیل شب عید مونده تخمه / تموم پسته ها زیر و زبر شد
رو پیچ و تاب سبز سبزه ی عید / گره از بخت ما هم کور تر شد
عروس تنگ من ، زندانی عید / از آن قصر بلوریش به در شد
دروغ سیزده هر ساله ی ما / عجب عیدی به نیکویی بسر شد!
بشکه نفتی داخل انبار بود / سالن انبار تنگ و تار بود
عصر جمعه حول و حوش شیش و هفت / برق سالن اتصالی کرد و رفت
عدهای هم جمع بودند از قضا / صف کشیده تا کنار پلهها
یک به یک میآمدند و با ادب / لمس میکردند و میرفتند عقب
لمس میکردند مردان و زنان / هر کسی چیزی گمان میبرد از آن
این یکی استادکار ذوالفنون / گفت چیزی نیست این غیر از ستون
آن یکی مرد سیاسی با دو دست / لمس کرد و گفت حتما قدرت است
نیمه شب شخصی قزلمن را سوالی آرد مط...
...رح آه تا صبحش بزاد او واژه و لفظ و لغت
شخص بیچاره ز عشق و عاشقی از او نمود...
پرسشی ساده فقط من باب فتح الباب چت
این "رح" مصراع دوم از ته قبلی فتاد...
لیک آمد بر سر مصراع بعدی صدر خط
ای خدا بنگر آه این شاعر نما از اولش...
لوس بازی را شروع آرده بدین راه و نمط!
خط مجانب بر آن، سلسله گیسوی توست
حد رسیدن به او، مبهم و بی انتهاست
بازه ی تعریف دل، در حرم کوی توست
چون به عدد یک تویی، من همه ی صفرها
آن چه که معنی دهد قامت دلجوی توست
پرتوی خورشید شد مشتق از آن روی تو
گرمی جان بخش او جزئی از آن خوی توست
بی تو وجودم بود یک سری واگرا
ناحیه همگراش دایره روی توست
پروفسور هشترودی
بی تو پیچیده ست در گوشم صدای دیگری
چشم من در چشم های آشنای دیگری
زودتر - از آنچه باید - پیر گشتم ! مادرم -
کاشکی میکرد در حقم دعای دیگری!
مستجاب الدعوه بودم تا به امروز؛ اینقَدَر –
سجده میکردم اگر سمت خدای دیگری
زود شستم باخبر میشد و میفهمید اگر-
پای من می رفت توی کفش های دیگری!
آمدم دنبال تو تا پاتوق آن روزها !
نه در آن جا بودی و نه هیچ جای دیگری!
بعد تو دیگر سفر چیزی به غیر از این نبود:
رفتن از یک انزوا تا انزوای دیگری!
برنگشتی از سفر تا اینکه کم کم در افق
جای پایت محو شد با جای پای دیگری!
اقتصاد دلاری نفتی
حرف های شعاریِ نفتی
ریشه مشکلات ما نفت است
تف به روح بخاری نفتی!
دلم از شوق یلدا پرطرب بود
برایم برتر از هفتاد شب بود
به خود گفتم چه طولانی است امشب
ولی معلوم شد ساعت عقب بود!
«مهدی استاد احمد»
در سوپر مارکت حسن بقال میوه و خشکبار هم داریم
شیرموز، آب انبه، آب زرشک شلغم شهسوار هم داریم
کود مرغوب نوع حیوانی پشگل سبزوار هم داریم!
ویفر و بیسکویت و چیپس و پفک پشمک دسته دار هم داریم
و برای دماغ سوزاندن یک اتوی بخار هم داریم
چه کسی گفته که در این دولت ادعا و شعار هم داریم؟
بین بازاریان ولی روراست اندکی افتخار هم داریم
نه ببخشید قافیه این بود اندکی احتکار هم داریم!
راستی وام های کم بهره تا 3 میلیون دلار هم داریم!
وقت رانندگی مواظب باش چون که ما خرسوار هم داریم
با همین هجوهای بی سرو ته اندکی اعتبار هم داریم
هی نخندید، با شما هستم سر بالای دار هم داریم!