بابام اس فرستاده: هلو، ساعت 7 دم در حاضر باش میام دنبالت!
منم فکر کردم ازش سوتی گرفتم جو گرفت جواب دادم:
باشه شفتالوی من، مانتو خـوشگلمو میپوشم میام عجیجم!!!
۲۰ سالت شد آدم نشدی، من چه گناهی کردم که تو پسرمی؟
- ۳ دیدگاه
- ۱۲ خرداد ۹۲ ، ۱۱:۳۱
بابام اس فرستاده: هلو، ساعت 7 دم در حاضر باش میام دنبالت!
منم فکر کردم ازش سوتی گرفتم جو گرفت جواب دادم:
باشه شفتالوی من، مانتو خـوشگلمو میپوشم میام عجیجم!!!
بهترین ماشین ایرانی پراید
داشتم اتل متل توتوله گاو حسن چه جوره نه شیر داره ...بازی میکردم با بچه های خواهرم... خالم که یه خورده مذهبی و خشکه اومده میگه این شعر رو نخون زشته،رفت و دوباره اومد گفت داری دوباره اتل متل میخونی؟
گفتم: پ نه پ ورژن اصلاح شدش رو میخونم،اتل متل صلوات...گاو حسن زده قات... هم دست داره هم آستین... شیرشو بردن فلسطین... بگیر زن مسلمان... از حزب ا... لبنان... اسمشو بزار حلیمه...
چون چادرش ضخیمه.
هر چند برای این که اما حتی
انگار ولی نه چون که زیرا اما
گفتیم چرا رد صلاحیت شد؟
گفتند برای این که حتی زیرا!
«حامد اسحاقی»
کنـون رزم ویـروس و رستم شنو . . . دگـــرها شنیــدستی این هـم شنـو
کـه اسفنـدیـارش یکـی دیسک داد . . . بگفتـا بــه رستم کــه ای نیکــــزاد
در این دیسک باشد یکی فایل ناب . . . که بگــرفتم از سـایت افــــراسیاب
چنیــن گفت رستـم بـه اسفنـدیـار . . . که مـن گشنمـه نـون سنگک بیـــار
جوابش چنین داد خنــدان طــرف . . . که مـن نـون سنگک نـدارم بـه کف
برو حال می کن بدین دیسک هان ! . . . که هـم نـون و هـم آب باشد درآن
گفت از حادثه ای لبریزم،
من پر از فریادم،
در درونم غوغاست!
گفتم این حال تو را میفهمم،
دستشویی آنجاست!
در کنار خطوط سیم پیام
خارج از دِه، سه کاج روییدند
سالیان دراز رهگذران
آن سه را چون سه دوست میدیدند
یکی از روزهای پاییزی
زیر رگبار و تازیانهی باد
یکی از کاجها به خود لرزید
خم شد و روی سومی افتاد
گفت: «ای آشنا سلامٌ علیک
زحمت بنده را تقبل کن
ریشههایم ز خاک بیرون است
چند روزی مرا تحمل کن»!
کاج همسایه گفت با لبخند:
«جای تو ای رفیق بر سرِ ماست
توی آغوشم استراحت کن
پیش من میهمان حبیب خداست»
کاج دوم که ماجرا را دید
از حسادت کشید فریادی
گفت: «ای کاج زشت و بیریشه
پس چرا روی من نیفتادی؟»
گفت: «شرمنده! شرح اخلاقت
کاملاً در کتاب درسی هست
به تو گر تکیه داده بودم من
رفته بودیم جفتمان از دست»!
«سیدامیر ساداتموسوی»
توی قصابی گوشت عمرا گرونه
شنیدی که بگن اصلا گرونه؟
خریدم گوشت با یارانه، اما
میخوام سرخش کنم روغن گرونه
***
برای روغن خیلی قلیلی
سر سفره دلم قیلی و ویلی
برای سرخ کردن نیست روغن
برای سرخ کردن هست سیلی
***
گران شد پیش از اینها نرخ بنزین
گران شد پیش از اینها گاز مایع
گرانی هم کلاسی داشت اما
گران شد روغن مایع، چه ضایع
***
اگه ظرف غذامون غیر چربه
اگه خورده دوباره سفره ضربه
نخوابون شرق تو گوشم عزیزم
تمام مشکلا تقصیر غربه
***
تمام مشکلا از غربه بازم
تدارک دیده دشمن حربه بازم
شگفتانگیزه که روغن گرون شد
ولی بعضی زبونا چربه بازم
***
خدایا شکر مجنون زن ندارد
و لیلی شوهری چون من ندارد
خدایا شکر این آشی که پختند
به رویش یک وجب روغن ندارد
***
«مهدی استاد احمد»
سپاس و ستایش دانشگاه آزاد را ،
که ترکش موجب بی مدرکی است و به کلاس اندرش مزید در به دری ،
هر ترمی که آغاز می شود موجب پرداخت زر است و چون به پایان رسد مایه ضرر ،
پس در هر سال دو ترم موجود و بر هر ترمی شهریه ای واجب!
از جیب و جان که بر آید …… کز عهده خرجش به در آید!