- ۸ دیدگاه
- ۲۴ خرداد ۹۲ ، ۲۱:۰۸
اکبر عبدی همبازی مرحوم حسین پناهی، خاطرهای از همکار سابقش میگوید که خواندن آن خالی از لطف نیست.
اکبرعبدی میگوید:
«یک روز سر سریال بودیم.
هوا هم خیلی سرد بود.
از ماشین پیاده شد بدون کاپشن.
گفتم: حسین این جوری اومدی از خانه بیرون؟ نگفتی سرما میخوری؟!
گفت: کاپشن قشنگی بود نه؟
گفتم: آره.
گفت: من هم خیلی دوستش داشتم ولی سرراه یکی را دیدم که اون هم دوستش داشت
و هم احتیاجش داشت.
من فقط دوستش داشتم!
برای اینکه حق نویسنده مطلب ادا شده باشد همین ابتدا منبع را ذکر میکنیم:
وبلاگ فوق العاده جالب اشکان باقرزاده درباره علم مزخرف ریاضیات!
آ.ن: این ماجرا رو همتون بخونید ، حتی اونهایی کـ فوتبالی نیستند. خیلی خیلی جالبه
جام قهرمانی کشورهای حوزه دریای کارائیب، سال ۱۹۹۴،
بازی آخر گروه اول بین تیمهای باربادوس و گرنادا در مرحله گروهی
سه دقیقه به پایان بازی بیشتر باقی نمانده است. نتیجه ۲-۲ مساوی است. بازیکنان تیم گرنادا در کمال حیرت تماشاگران، به دو دسته تقسیم شدهاند. نیمی در صدد گشودن دروازه تیم حریف هستند و نیم دیگر میخواهند به خودشان گل بزنند!!
زنی با سر و صورت کبود و زخمی سراغ دکتر روانشناس میره ..
دکتر می پرسه : چه اتفاقی افتاده؟
خانم در جواب میگه:
دکتر، دیگه نمی دونم چکار کنم.
هر وقت شوهرم عصبانی و ناراحت میاد خونه،
منو زیر مشت و لگد له می کنه و عصبانیتش رو سر من خالی می کنه !!!
دکتر گفت: خب دوای دردت پیش منه :
هر وقت شوهرت عصبانی و ناراحت اومد خونه، یه فنجون چای سبز بردار
و شروع کن به قرقره کردن. و این کار رو ادامه بده.
دو هفته بعد،اون خانم با ظاهری سالم و سرزنده پیش دکتر برگشت !!!
خانم گفت:
دکتر، پیشنهادتون فوق العاده بود.
هر بار شوهرم عصبانی و ناراحت اومد خونه،
من شروع کردم به قرقره کردن چای و شوهرم دیگه به من کاری نداشت!!!
دکتر گفت:
میبینی؟! اگه جلوی زبونت رو بگیری خیلی چیزا خود به خود حل میشن !
سه تا زن انگلیسی ، فرانسوی و ایرانی با هم قرار میزارن که اعتصاب کنن و دیگه کارای خونه رو نکنن
تا شوهراشون ادب بشن و بعد از یک هفته نتیجه کارو بهم بگن.
زن فرانسوی گفت:
به شوهرم گفتم که من دیگه خسته شدم بنابراین نه نظافت منزل، نه آشپزی، نه اتو و نه …
خلاصه از اینجور کارا دیگه بریدم. خودت یه فکری بکن من که دیگه نیستم یعنی بریدم!
روز بعد خبری نشد ، روز بعدش هم همینطور .
روز سوم اوضاع عوض شد،
شوهرم صبحانه را درست کرده بود و اورد تو رختخواب من هم هنوز خواب بودم ، وقتی بیدار شدم رفته بود .
من هم مثل فرانسوی همونا را گفتم و رفتم کنار.
روز اول و دوم خبری نشد ولی روز سوم دیدم شوهرم
لیست خرید و کاملا تهیه کرده بود ،
خونه رو تمیز کرد و گفت کاری نداری عزیزم منو بوسید و رفت.
من هم عین شما همونا رو به شوهرم گفتم
اما روز اول چیزی ندیدم
روز دوم هم چیزی ندیدم
روز سوم هم چیزی ندیدم
شکر خدا روز چهارم یه کمی تونستم با چشم چپم ببینم
✔ از دید طنز به این داستان نگاه کنید خواهشا!
به سلامتی مردای ایرانی که هیچکدومشون اینجوری نیستن!
آیا میدانید: اگر سر پرگار گیج برود بیضی میکشد!؟
آیا میدانید: جاده چالوس از خود چالوس معروف تره!؟
آیا میدانید: نه کوه به کوه می رسه ، نه آدم به آدم !؟
آیا میدانید: ته خیار سرشار از ویتامین حقیقت است ؟
آیا میدانید: روغن مار ۱۰۰% گیاهی به فروش میرسد !؟
آیا میدانید: اگر تانک رو تو دنده روشن کنین، شلیک میکنه!؟
آیا میدانید: ته بستنی قیفی میهن تکه ای از بهشت است !؟
آیا میدانید: واژه “آی کیو” مخفف عبارت “اینترنشنال کودن” میباشد!؟
آیا میدانید: اگر هندزفری رو اتو هم بکشیم بعد دو دقیقه گره می خوره!؟
آیا میدانید: شبی که قهر کنی و شام نخوری درازترین شب سال است!؟
آیا میدانید: این روزا خریدن آدما راحت تر از خریدن گوشت و مرغ و برنجِ !؟
آیا میدانید: ۱ هفته رژیم حرفه ای شما با ۱ ساعت پرخوری بر می گرده !؟
آیا میدانید: دکمه آسانسورو پشت هم تند تند بزنی آسانسور زودتر نمیاد!؟